ادبیات تطبیقی در برنامه های درسی و نقش آن در توسعه تفکر انتقادی

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 78

فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

EDPNU01_3131

تاریخ نمایه سازی: 19 فروردین 1404

چکیده مقاله:

ادبیات تطبیقی به عنوان شاخه ای میان رشته ای از مطالعات ادبی، با بررسی و تحلیل متون ادبی متعلق به فرهنگ ها، زبان ها و دوره های تاریخی گوناگون، بستری مناسب برای تقویت توانایی تحلیل، تفسیر و درک چندلایه ای در میان دانش آموزان و دانشجویان فراهم می آورد. این مقاله با هدف بررسی جایگاه ادبیات تطبیقی در برنامه های درسی نظام آموزشی ایران و تحلیل نقش آن در پرورش و تقویت تفکر انتقادی تدوین شده است. در این راستا، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، به مطالعه مفهومی ادبیات تطبیقی و مولفه های تفکر انتقادی پرداخته شده و سپس به بررسی چگونگی گنجاندن این نوع ادبیات در برنامه های درسی پرداخته ایم.بر اساس یافته های این پژوهش، آموزش ادبیات تطبیقی می تواند موجب تقویت مهارت هایی چون مقایسه، استدلال، تجزیه و تحلیل متون، درک تفاوت های فرهنگی، بینش تاریخی و پرسش گری فعال شود؛ عناصری که همگی در تعریف تفکر انتقادی جای دارند. بررسی نمونه های موفق از کشورهای مختلف نشان می دهد که تلفیق ادبیات تطبیقی با آموزش های زبانی و انسانی، توانسته موجب رشد دیدگاه های چندبعدی، افزایش ظرفیت پذیرش دیدگاه های گوناگون و تقویت روحیه پرسش گری در میان دانش آموزان شود.با بررسی برنامه های درسی موجود در نظام آموزشی ایران، روشن می شود که جایگاه ادبیات تطبیقی هنوز تثبیت نشده و اغلب تنها به صورت گذرا و سطحی به آن پرداخته می شود. این در حالی است که متون فارسی و جهانی، ظرفیت بالایی برای آموزش تطبیقی دارند و می توان از آن ها به صورت ساختاریافته در سطوح مختلف تحصیلی بهره گرفت. در پایان مقاله، راهکارهایی برای ادغام موثر ادبیات تطبیقی در برنامه های درسی و بهره گیری از آن به منظور تقویت تفکر انتقادی ارائه شده است؛ از جمله بازنگری در محتوای کتب درسی، تربیت معلمان آشنا با روش های بین فرهنگی، و گسترش مطالعات میان رشته ای در آموزش ادبیات.

نویسندگان

زهره خلیج

کارشناسی ادبیات فارسی دانشگاه آزاد بوشهر