برخیزش قهرمانان داستان های صادق هدایت در برابر وضع موجود (مورد مطالعه: زنی که مردش را گم کرد و مردی که نفسش را کشت)
فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
تاریخ نمایه سازی: 19 فروردین 1404
چکیده مقاله:
از میان نویسندگان معاصر که تاثیر بسزایی در ادبیات ایران داشته است، می توان به صادق هدایت اشاره کرد. بسیاری از پژوهشگران آثار او را مورد ارزیابی قرار داده اند و آثار ارزنده ای را به رشته تحریر در آورده اند. بیشتر داستان های کوتاه هدایت، منتهی به مرگ می شود و قهرمانان آنها، آنچه را که تقدیر برایشان رقم زده است را می پذیرند. اما از آن میان، داستان هایی هستند که قهرمانان آنها در برابر ساختار اجتماعی موجود، سرکشی می کنند و منتظر نمی شوند که زندگیشان تابعی از شرایط موجود باشد و ایستایی و منفعل بودن، صفتی برای آنان شود. هدف اصلی این پژوهش، شناخت عواملی است که در طغیان یا برخیزش قهرمانان داستان های «زنی که مردش را گم کرد» و «مردی که نفسش را کشت» نقش داشته اند. در این جستار از روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه دقیق متون داستان ها پرداخته شده و از ابزارهایی مانند فیش برداری و منابعی مانند مقالات، کتاب ها، آرشیو استفاده و مکاتب نظری مدرنیسم و پسامدرنیسم برای تبیین موضوع مورد تاکید قرار گرفته شده است. گذار از سنت به مدرنیته تاثیر زیادی بر ساختار سیاسی- اجتماعی و در نتیجه شخصیت داستان های هدایت داشته است. مردسالاری حاکم بر ساختار خانوادگی در داستان زنی که مردش را گم کرد، موجب پایبندی عمیق قهرمان داستان به این ساختار می شود اما آگاهی از خود واقعی شخصیت منفی داستان، موجبات برخیزش قهرمان داستان را فراهم می سازد. چنین شرایطی دقیقا برای قهرمان داستان مردی که نفسش را کشت پیش می آید و آگاهی از ذات واقعی استاد، موجب طغیان او می شود به طوری که مرگ را بر زندگی ترجیح می دهد. آنان برخلاف شخصیت های سایر داستان های هدایت، دارای شخصیتی پویا هستند
کلیدواژه ها:
نویسندگان
دانشجوی دکترا، مردم شناسی، دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات و رسانه، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز، تهران
استادیار مردم شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
استادیار گروه مردم شناسی واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران