مطالعه نقش فرهنگ سازمانی در موفقیت یا شکست استراتژی های مدیریت زنجیره تامین

در دنیای پرچالش و پویای کسب وکار امروز، موفقیت یا شکست استراتژی های مدیریت زنجیره تامین تنها به ابزارهای فناورانه و تصمیمات مدیریتی محدود نمی شود، بلکه به طور قابل توجهی تحت تاثیر فرهنگ سازمانی قرار دارد. این پژوهش به بررسی نقش فرهنگ سازمانی در اجرای استراتژی های زنجیره تامین و تاثیر آن بر عملکرد و رقابت پذیری سازمان ها می پردازد. چارچوب نظری این مطالعه مبتنی بر مدل های شناخته شده فرهنگ سازمانی مانند مدل هافستد و مدل دنیسون است و به بررسی ارتباط آن ها با استراتژی های زنجیره تامین از جمله چابکی، ناب، دیجیتالی سازی و پایداری می پردازد. این پژوهش از یک روش تحقیق ترکیبی بهره می برد. در بخش کیفی، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با مدیران ارشد زنجیره تامین و تحلیل محتوای کیفی برای استخراج عوامل کلیدی تاثیرگذار استفاده شده است. در بخش کمی، از داده های جمع آوری شده از طریق پرسش نامه در میان شرکت های فعال در صنایع مختلف (مانند خودروسازی، صنایع غذایی و دارویی) استفاده شده و از روش مدل سازی معادلات ساختاری برای تحلیل روابط بین متغیرها بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که فرهنگ سازمانی به عنوان یک متغیر کلیدی می تواند تسهیل کننده یا مانعی در اجرای استراتژی های زنجیره تامین باشد. سازمان هایی که دارای فرهنگ مبتنی بر اعتماد، همکاری، نوآوری و یادگیری هستند، عملکرد بهتری در پیاده سازی استراتژی های اس سی ام۱ دارند. در مقابل، فرهنگ های سازمانی با ساختارهای بوروکراتیک، مقاومت در برابر تغییر و ضعف در ارتباطات داخلی، اجرای موفقیت آمیز این استراتژی ها را با چالش مواجه می کنند. این پژوهش ضمن ارائه توصیه هایی برای مدیران، نشان می دهد که چگونه می توان با اصلاح فرهنگ سازمانی، عملکرد زنجیره تامین را بهینه سازی کرده و مزیت رقابتی پایداری ایجاد کرد.

کلیدواژه ها:

مدیریت زنجیره تامین ، فرهنگ سازمانی ، استراتژی های زنجیره تامین ، چابکی سازمانی ، دیجیتالی سازی زنجیره تامین ، اعتماد و همکاری در زنجیره تامین