بررسی الزامات و کاستی های دیجیتالی سازی برمبنای هوش مصنوعی در توانمندسازی سیستم تولید و عملیات شرکت های نفت و گاز در مقایسه با رویه های سنتی توسط تکنیک میک مک (MICMAC)

هدف پژوهش بررسی الزامات و کاستی های دیجیتالی سازی برمبنای هوش مصنوعی در توانمندسازی سیستم تولید و عملیات شرکت های نفت و گاز در مقایسه با رویه های سنتی می باشد. این نوع پژوهش از نوع تحقیقات تحلیلی پیمایشی است. این پژوهش از نوع تحقیقات مقطعی، از حیث هدف، کاربردی، از نظر مکانی میدانی، از نظر زمانی سال ۱۴۰۳ است. از آنجایی که از مدل m-TISM در این تحقیق استفاده می شود لذا جامعه و نمونه آماری ۱۰ نفر از مدیران و کارشناسان شرکت های نفت و گاز (بخصوص شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران) با سابقه بالای ۲۰ سال بصورت تمام شمار می باشد. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده می شود. با استفاده از پرسشنامه (پرسشنامه مقایسه زوجی) اطلاعات لازم جمع آوری و با استفاده در نرم افزار میک مک (MICMAC) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که، الزامات و کاستی های برون سازمانی (دسترس پذیری و سطح سرویس، تناقض با قوانین و قواعد خاص منطقه ای و حقوقی، نبود زیرساخت به عنوان یک سرویس) و میان سازمانی (مهارت ها و تجهیزات حرفه ای، تغییر و انتقال برنامه های فعلی) و درون سازمانی (درک سودمندی و سادگی استفاده، نگرانی امنیتی و نبود اعتماد، دشواری مجوز ها و پرداخت هزینه) بر دیجیتالی سازی برمبنای هوش مصنوعی در توانمندسازی سیستم تولید و عملیات شرکت های نفت و گاز در مقایسه با رویه های سنتی نقش مثبت و موثری دارد. می توان نتیجه گرفت که تناقض با قوانین و قواعد خاص منطقه ای و حقوقی، نبود زیرساخت به عنوان یک سرویس، مهارت ها و تجهیزات حرفه ای از الزامات و کاستی های اصلی یجیتالی سازی برمبنای هوش مصنوعی در توانمندسازی سیستم تولید و عملیات شرکت های نفت و گاز هستند. مابقی در سطوح پایین و کمتری هستند.

کلیدواژه ها:

الزامات و کاستی ها ، دیجیتالی سازی ، سیستم تولید و عملیات ، نفت و گاز ، MICMAC