هزارتوی عشق: پژوهشی سترگ در ابعاد انسانی، روحانی و فرا انسانی آن

این پژوهش با ارائه یک چارچوب نظری جامع و چندبعدی، به واکاوی تخصصی ماهیت عشق در سطوح هستی شناختی گوناگون، شامل بنیادهای مادی-زیست شناختی (با تاکید بر نوروبیولوژی تکاملی و نقش دستگاه های هورمونی)، ابعاد روانی-اجتماعی (بررسی نقش برساخت های فردی، بین فردی و فرهنگی و نظریه های دلبستگی و تبادل اجتماعی)، ساحت متافیزیکی-روحانی (با تمرکز بر مفاهیم وحدت وجود و تجربه متعالی در عرفان و فلسفه)، و همچنین درنظرگرفتن ظرفیت های فرا انسانی (همچون شفقت جهانی و همدردی کیهانی)، می پردازد. ضمن تحلیل انتقادی محدودیت های رویکردهای تقلیل گرایانه تک بعدی در تبیین این پدیده پیچیده، استدلال می شود که عشق نه صرفا یک واکنش بیوشیمیایی یا یک سازه اجتماعی، بلکه یک نیروی بنیادین با ماهیت یکپارچه ساز است که به مثابه پلی دیالکتیکی میان عوالم محسوس و نامحسوس، فردیت و کلیت عمل نموده و امکان اتصال هستی شناختی، تعالی فردی و دگرگونی جمعی را فراهم می آورد. در نهایت، این مطالعه بر اهمیت درک درهم تنیدگی ذاتی ابعاد انسانی، روحانی و فرا انسانی در تجربه غنی و چندوجهی عشق تاکید نموده و آن را به عنوان یک اصل سازمان دهنده در ساختار هستی معرفی می نماید.

کلیدواژه ها:

عشق ، نظریه چندبعدی ، تقلیل گرایی ، وحدت وجود ، تجربه متعالی ، نوروبیولوژی عشق.