تحلیل داستان طوطی و بازرگان مثنوی معنوی مولانا بر اساس الگوی سفر قهرمان جوزف کمبل

مولانا جلال الدین محمد بلخی از شاعران عارف قرن ۷ است . ابیاتش را در سبک عراقی سروده و دارای محتوایتعلیمی، اخلاقی و عرفانی است. او سعی دارد تعالی روح انسان که در بند زمین خاکی است، نشان دهد. رمز آن را دررهایی از مادیات و تعلقات دنیایی میداند. او در مثنوی معنوی با سرودن اشعار داستان گونه اش، خواننده را دعوت بهپاکی، صداقت، رهایی از تعلقات دنیایی و رسیدن به تعالی روح میکند.این خصیصه مهم، داستانهای مثنوی معنوی مولانا را به ساختار الگوی قهرمان جوزف کمبل نزدیک میسازد. درالگوی اسطوره یگانه کمبل سفر قهرمان دارای سه مرحله جدایی، تشرف و بازگشت است که هر سه در این داستان طوطی و بازرگان مولانا مشهود است.قهرمان داستان مثنوی معنوی مولانا در آغاز برای رهایی از قفس قصد عزیمت میکند و از حامی او که بازرگان است،بهره میبرد و از طریق راهنمایی که به او ایمان دارد، برای آزادی تلاش میکند. ایمان به خدا را کلید موفقیت میداند.به نظر میرسد الگوی سفر قهرمان کمبل کاملاا متناسب با چیدمان قهرمان طوطی در داستان مثنوی معنوی مولاناباشد و مقاله حاضر کوشش دارد تا بدین مهم دست یابد.

کلیدواژه ها:

قهرمان ، طوطی ، بازرگان ، حامی ، کمبل