مطالعه کیفی نقش مشارکت پذیری دانش آموزان بر کالس درس مطالعات اجتماعی با استفاده از تولیدمحتوای الکترونیکی، در مدارس شهر بوکان

این پژوهش، در صدد است که از چه راههایی می توان روحیه مشارکت پذیری دانش آموزان را با استفاده از تولیدمحتوای الکترونیکی، در مدارس شهر بوکان، تقویت نمود؟ و مشخص می کند که عوامل مهم و موثر بر مشارکت پذیری دانش آموزان کدامند؟ پژوهش در سال تحصیلی ۱۴۰۴ - ۱۴۰۳، با استفاده از رویکرد کارکردگرایی و نظریه برد متوسط رابرت مرتن، بر اساس مفاهیم نظریه او یعنی، کارکرد آشکار، کارکرد پنهان، بی کارکردی، و کارکرد مثبت و منفی انجام شده است. تحقیق، کیفی و با استفاده از تکنیک مشاهده مشارکتی و حضور در بحث، مصاحبه با افراد صاحب نظر در این امر، ثبت اظهارات افراد در باره رویدادهای محیطی و... صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق، دانش آموزان متوسطه اول (هفتم، هشتم و نهم)، در دبیرستان فرهیختگان ۱ شهر بوکان می باشند، شیوه نمونه گیری، هدفمند یا نظری است. نتایج تحقیق بازگوی مشارکت بیشتر و فعال بودن فراگیران در کالس درس مطالعات اجتماعی بود، از کارکردهای آشکار استفاده از تولیدمحتوای الکترونیکی، می توان به مشارکت فعال فراگیران در تدریس، افزایش سرمایه اجتماعی (بحث و گفتگو، اظهار نظر در کالس درس، شور و نشاط فراوان، اعتماد به هم و رقابتی سالم) و دوست یابی، از کارکردهای پنهان استفاده از تولیدمحتوای الکترونیکی هم می توان، به باال بردن سواد رسانه ای فراگیران (تعامالت مناسب رسانه ای و ابزار ی بر اساس رابطه ی برد – برد مخاطب و رسانه، نه رابطه ی برد – باخت مخاطب و رسانه) اشاره کرد. از کارکرد مثبت، مشاهده پاورپوینتها و فیلمهایی که در ارتباط با مطالب درسی بود و از کارکرد منفی نیز می توان به مواردی چون، مشغول نمودن فراگیران و گذراندن وقت کالس درس برای نمایش فیلمهایی که هیچ ربطی به موضوع و محتوای درس ندارد و فقط نوعی هیجان و شادی موقتی را بدون اینکه انگیزه یادگیری و مشارکت را در دانش آموزان ایجاد کند، اشاره نمود.

کلیدواژه ها:

کارکردگرایی ، کارکرد آشکار ، کارکرد پنهان ، تولیدمحتوای الکترونیکی ، مشارکت