تبیین نقش هوش تجاری در بهینه سازی زنجیره تامین در صنایع حساس به زمان

هوش تجاری به عنوان ابزاری قدرتمند در تحلیل داده ها و ارائه بینش های ارزشمند، نقشی کلیدی در بهینه سازی زنجیره تامین به ویژه در صنایع حساس به زمان ایفا می کند. این مطالعه با هدف تبیین تاثیر هوش تجاری بر بهبود عملکرد زنجیره تامین در صنایعی مانند لجستیک، بهداشت و درمان، و خرده فروشی، بر اهمیت تحلیل داده های بلادرنگ، پیش بینی تقاضا، و بهینه سازی فرآیندهای تصمیم گیری تاکید دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که استفاده از ابزارهای موجب کاهش هزینه ها، افزایش سرعت پاسخگویی، و ارتقای هماهنگی میان بخش های مختلف زنجیره تامین می شود و در نتیجه، مزیت رقابتی پایداری را در محیط های پویای کسب وکار فراهم می کند.این پژوهش به بررسی تاثیر متغیرهای مختلف بر بهینه سازی زنجیره تامین در صنایع حساس به زمان با استفاده از مدل معادلات ساختاری (SEM) پرداخته است. نتایج نشان می دهد که رضایت مشتری با تاثیر مستقیم قوی (۰.۳۶۵) بیشترین نقش را در بهبود زنجیره تامین ایفا می کند، که بر اهمیت توجه به نیازها و تجربیات مشتری تاکید دارد. مدیریت منابع انسانی نیز با تاثیری متوسط (۰.۲۲۰) جایگاه دوم را به خود اختصاص داده و بر اهمیت بهره وری نیروی انسانی تاکید می کند. در مقابل، تحلیل مالی و مدیریت عملکرد صنایع با مقادیر مسیر (۰.۰۸۰) و کارایی عملیاتی با تاثیر محدود (۰.۰۳۶)، نقش کمتری در این بهبود دارند. مقدار R² برابر ۰.۳۶۳ نشان می دهد که مدل توانسته است ۳۶.۳ درصد از واریانس متغیر وابسته را توضیح دهد. این امر بیانگر وجود عوامل دیگری خارج از مدل است که بر زنجیره تامین تاثیرگذارند. پیشنهاد می شود در تحقیقات آینده عواملی مانند دیجیتالی سازی، نوآوری های محصول، و پایداری محیط زیستی بررسی شوند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تمرکز بر مشتری محوری و توسعه منابع انسانی کلید اصلی بهینه سازی زنجیره تامین در صنایع حساس به زمان است.

کلیدواژه ها:

هوش تجاری ، بهینه سازی زنجیره تامین ، صنایع حساس به زمان ، معادلات ساختاری