خوانشی نقشگرایانه از تراژدی «رستم و سهراب » بر مبنای فرانقش اندیشگانی

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 173

فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ENGCNF03_002

تاریخ نمایه سازی: 26 دی 1403

چکیده مقاله:

یکی از داستان های شورانگیز در عین حال تراژیک شاهنامه، داستان «رستم و سهراب» است. داستان کشته شدن پسر به دست پدر با کشمکش های روحی فراوان که آن را در زمره بهترین تراژدی ها قرار می دهد؛ این داستان تاکنون از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از رویکرد هایی که می توان در بررسی این داستان از آن بهره برد، رویکرد نقشگرایی هلیدی، به ویژه فرآیندهای اندیشگانی نظریه اوست. در نوشتار پیش رو به این پرسش پاسخ داده می شود که فردوسی در روایت این داستان از کدام یک از فرآیندها و چگونه بهره گرفته است؟ یافته ها نشان می دهد با توجه به این که این داستان حماسی و گزارش نبرد پدر و پسر است بیشترین بسامد متعلق به فرآیند مادی است که توسط دو کنشگر اصلی داستان یعنی رستم و سهراب رخ می دهد و سایر شخصیت ها حضور محدود و کم رنگی دارند. به ترتیب بسامد پس از فرآیند مادی، فرآیند رابطه، کلامی، ذهنی، رفتاری و وجودی در داستان به کار رفته است. شخصیت های فرعی مانند افراسیاب، کاووس، هجیر، گردآفرید، گژدهم، هومان، بارمان، طوس، ژندرزم، گودرز، سپاهیان و پهلوانان نیز تعدادی از فرآیند ها را به خود اختصاص دادند. علاوه بر اشخاص انسانی، عناصر طبیعی مانند خورشید و ماه و تقدیر و سپهر که مترداف و جزئی از آن است در داستان فعال اما فرعی هستند.

نویسندگان

مهسا شیرانی

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه الزهرا، تهران