الهیات تطبیقی و بررسی جایگاه آن در تاریخ

الهیات تطبیقی به عنوان یک حوزه مطالعات دینی، ارتباط بین دین و علم را بررسی و تفسیر معانی دینی در قالب معاصر مورد بررسی قرار می دهد. این شاخه از الهیات دنبال آن است که ارتباط میان متن و الهیات را آشکار سازد. مثلا ثابت می کند که آموزه آمرزش به وسیله ایمان، در دوره متاخر رنسانس از اهمیت اساسی برخوردار بود. همچنین نشان می دهد که مثلا مفهوم نجات، آن گونه که در الهیات رهایی بخش آمریکا یافت می شود، پیوند نزدیکی با اوضاع اجتماعی- اقتصادی این منطقه دارد. پژوهش در این حوزه می تواند به بهبود درک و پذیرش دین در جوامع مدرن و به تعادل بین دین و علم کمک کند و در نهایت، به رشد فرهنگی و انسانیت سهیم باشد. جسارت کنونی با روش توصیفی و تحلیلی بر آن است تا با بررسی منابع موجود، بتواند تحلیلی درست از الهیات تطبیقی ارائه دهد. قابل توجه ترین نمونه پژوهش در زمینه الهیات تطبیقی در این دوران، اثر یک مبلغ یسوعی در چین به نام ماتیو ریکچی درباره آیین کنفوسیوس بر مبنای الهیات مسیحی بود. هدف این پژوهش بررسی جایگاه تاریخی الهیات تطبیقی می باشد و سعی داریم ضمن معرفی الهیات تطبیقی، جایگاه آن را نیز از منظر قرآن و برخی ادیان مورد بررسی قرار دهیم. در پایان نتایج نشان داد که با توسعه و پیشرفت الهیات تطبیقی، می توان به بهبود درک و پذیرش دین و معنویت در جوامع مدرن و پویا دست یافت و به دنبال یافتن یک تعادل میان دین و علم باعث رشد و توسعه فرهنگی و انسانیت شد.

کلیدواژه ها:

الهیات تطبیقی ، مطالعات دینی ، تاریخ ، رویکردهای منطقی