تماثل برخی حقوق بنیادین با اصل حق تعیین سرنوشت

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: انگلیسی
مشاهده: 45

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_CSJLP-6-2_011

تاریخ نمایه سازی: 10 دی 1403

چکیده مقاله:

حق تعیین سرنوشت به عنوان حقی بنیادی و سلب نشدنی به افراد و ملت ها اجازه می دهد تا در سرنوشت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... خود تاثیر گذار و تعیین کننده باشند. در حقیقت حق تعیین سرنوشت به عنوان پایه و اساس سایر حقوق بنیادین بشری، نقش بسزایی در تحقق آن برای مردم، ملت یا خلق به عنوان دارندگان اصلی حق تعیین سرنوشت دارد و می توان در جوامع بشری اینگونه فرض گردد که اگر در جامعه­ای این حق بنیادین رعایت نشود،آن جامعه به سایر حقوق بنیادین یا اصول بشری نیز متعهد نخواهد بود. حق تعیین سرنوشت ارتباط نزدیکی با خواست واقعی مردم دارد که بایستی بطور آزادنه بیان شده و آنها باید بتوانند این حق را به دور از هرگونه فشاری اعمال نمایند. این اصل در قواعد بین المللی نیز نقش و جایگاه مهمی دارد، بگونه ای که در بند (۲) ماده(۱) منشور سازمان ملل متحد، از این اصل به عنوان مبانی بنیادین روابط مسالمت آمیز بین دولت ها و ملت ها یاد شده است . همچنین این حق در ماده(۱) میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به عنوان یک حق کلی می تواند ابعاد مختلف حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... ملت را در برگیرد. دامنه مفهومی این حق به دلیل توجه روز افزون به برخی اصول حقوق بنیادین باعث همکنشی با این اصول گردیده و معنای اصل امره را در حقوق بین الملل معاصر مبسوط نموده بگونه ای که تخطی از بسیاری اصول حقوق بنیادین، مسئولیت بین المللی دولت ها را در حق تعیین سرنوشت مطرح نموده و بدنبال دارد. حق تعیین سرنوشت به عنوان حقی بنیادی و سلب نشدنی به افراد و ملت ها اجازه می دهد تا در سرنوشت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... خود تاثیر گذار و تعیین کننده باشند. در حقیقت حق تعیین سرنوشت به عنوان پایه و اساس سایر حقوق بنیادین بشری، نقش بسزایی در تحقق آن برای مردم، ملت یا خلق به عنوان دارندگان اصلی حق تعیین سرنوشت دارد و می توان در جوامع بشری اینگونه فرض گردد که اگر در جامعه­ای این حق بنیادین رعایت نشود،آن جامعه به سایر حقوق بنیادین یا اصول بشری نیز متعهد نخواهد بود. حق تعیین سرنوشت ارتباط نزدیکی با خواست واقعی مردم دارد که بایستی بطور آزادنه بیان شده و آنها باید بتوانند این حق را به دور از هرگونه فشاری اعمال نمایند. این اصل در قواعد بین المللی نیز نقش و جایگاه مهمی دارد، بگونه ای که در بند (۲) ماده(۱) منشور سازمان ملل متحد، از این اصل به عنوان مبانی بنیادین روابط مسالمت آمیز بین دولت ها و ملت ها یاد شده است . همچنین این حق در ماده(۱) میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به عنوان یک حق کلی می تواند ابعاد مختلف حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... ملت را در برگیرد. دامنه مفهومی این حق به دلیل توجه روز افزون به برخی اصول حقوق بنیادین باعث همکنشی با این اصول گردیده و معنای اصل امره را در حقوق بین الملل معاصر مبسوط نموده بگونه ای که تخطی از بسیاری اصول حقوق بنیادین، مسئولیت بین المللی دولت ها را در حق تعیین سرنوشت مطرح نموده و بدنبال دارد.