تاثیر راهبردهای آموزش معلمان بر فرایند یادگیری دانش آموزان

معلمان هم زمان به عنوان مهمترین عامل تاثیرگذار بر یادگیری دانش آموزان، و نیز عوامل اجرائی غیرقابل اعتمادی در نظر گرفته می شوند که نمی توان روی قضاوت آن ها برای ارائه نتایج آموزشی باکیفیت حساب باز کرد که تناقض عجیبی دارد. در سطح جهانی، این نگرش مورد مناقشه در زمینه ی آموزش در سیاست هایی نمایان شده اند که نقش اجرایی معلم را با توصیه هایی در خصوص چگونگی عمل تدریس محدود کرده اند. به عنوان مثال، اصرار بر مدل های آموزشی شواهد-محور یک نمونه از این سیاست هاست. چنین سیاست هایی همچنین آموزش خلاقانه و شهودی معلم را نیز تحت تاثیر قرار می دهند، که به طور فزاینده ای برای انطباق با استانداردهای آموزش ملی تصویب شده است. با این حال، چنین استاندارهای آموزشی که نقش معلم را کاهش داده تا اطمینان حاصل شود که وفاداری به محتوای قابل قبول تضمین می شود، مورد انتقادهای بسیاری قرار گرفته اند، و خواستار این شده اند که نقش معلم به عنوان یک عامل فعال و قضاوت حرفه ای وی بیشتر مورد اهمیت قرار گیرد. ما بر این انتقادها صحه می گذاریم و با استفاده از نظریه ی گفتمان باختین داده هایی را مطرح و شفاف سازی می کنیم که با استفاده از خود مردم نگاری مبتنی بر همکاری، تلاشی ارزشمند برای آموزش معلمانی را نشان می دهد که از شهود و خلاقیت خوبی برخوردار باشند.

کلیدواژه ها:

نقش معلم ، گفتمان باختین ، آموزش خلاقانه ، معلمان شهودی