تحلیل و بررسی شیوه های آموزشی فعال و تاثیر آن ها بر یادگیری دانش آموزان دوره ابتدایی و نقش افکار و احساسات در مدیریت زمان

این مقاله به تحلیل و بررسی شیوه های آموزشی فعال و تاثیر آن ها بر یادگیری دانش آموزان دوره ابتدایی و همچنین نقش افکار و احساسات در مدیریت زمان می پردازد. شیوه های آموزشی فعال، از جمله یادگیری مبتنی بر پروژه، یادگیری همکارانه و تدریس معکوس، به دانش آموزان این امکان را می دهند که به طور فعال در فرآیند یادگیری شرکت کنند و با تعامل با محیط و دیگران، مهارت های خود را تقویت کنند. نتایج تحقیقات نشان می دهد که این شیوه ها می توانند انگیزه، اعتماد به نفس و مهارت های اجتماعی دانش آموزان را افزایش دهند و یادگیری عمیق تری را فراهم آورند. در بخش دیگر مقاله، به بررسی تاثیر افکار و احساسات بر مدیریت زمان پرداخته می شود. افکار مثبت می توانند به افزایش انگیزه و کارایی کمک کنند، در حالی که افکار منفی معمولا منجر به تعلل و کاهش کارایی می شوند. همچنین، احساسات نقش مهمی در تمرکز و انرژی افراد دارند؛ احساسات مثبت می توانند تمرکز را افزایش دهند و احساسات منفی ممکن است به کاهش کارایی منجر شوند. در نهایت، این مقاله نتیجه گیری می کند که ترکیب شیوه های آموزشی فعال با مدیریت موثر افکار و احساسات می تواند به بهبود کیفیت یادگیری و زندگی دانش آموزان کمک کند. با ایجاد فضایی تعاملی و مشارکتی در کلاس درس و تقویت مهارت های مدیریت زمان، معلمان می توانند به دانش آموزان کمک کنند تا با چالش های تحصیلی و زندگی بهتر مقابله کنند و به موفقیت های بیشتری دست یابند.

کلیدواژه ها:

شیوه های تدیرس فعال ، یادگیری ، دوره ابتدایی ، احساسات ، مدیریت زمان