بی پناهی؛ وجه غالب روایت ابوالفضل بیهقی پس از مرگ بونصر مشکان
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 186
متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
BAYHAGI14_066
تاریخ نمایه سازی: 1 آذر 1403
چکیده مقاله:
ابوالفضل بیهقی، مورخ قرن پنجم هجری، در اثر پرآوازه خود تاریخ بیهقی، به شرح وقایع عصر غزنوی و به خصوص دوران سلطنت مسعود غزنوی می پردازد. بونصر مشکان، وزیر مقتدر مسعود و استاد بیهقی در دیوان رسالت نقشی پررنگ در روایت های تاریخی او دارد. مرگ بونصر مشکان نقطه عطفی است که تغییر بزرگی در زندگی و موقعیت بیهقی در دیوان رسالت ایجاد می کند. این مقاله به تحلیل عنصر غالب در روایت ابوالفضل بیهقی پس از مرگ بونصر مشکان می پردازد. عنصر غالب یکی از مفاهیم اصلی فرمالیست های روس در موضوع زبان ادبی است. در این مقاله با روش تحلیل ساختاری و تحلیل درون مایه ای، به بررسی چگونگی خودنمایی این عنصر در سبک نگارش، شخصیت پردازی، و روایت های تاریخی پرداخته می شود. یافته های پژوهش نشان داده می شود که بی پناهی چگونه در درون مایه های تکرارشونده، زبان و ساختار روایی بیهقی نمایانگر عنصر غالب می شود و بر دریافت عاطفی و فکری خواننده تاثیر می گذارد. تحلیل دقیق این عنصر، به فهم عمیق تری از متن و پیام های آن کمک می کند و نشان می دهد که بی پناهی موضوعی محوری است که بر تمامی اجزا و عناصر متن سایه افکنده است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
رضا گیلکی
دانشجوی دکتری رشته زبان و ادبیا ت فار سی، دانشگاه خوارزمی تهران