تحلیل مدل های تخصیص در بازاریابی دیجیتال: چالش ها، پیاده سازی و کاربرد در صنایع مختلف

این مقاله به بررسی مدل های تخصیص در بازاریابی دیجیتال پرداخته و به طور ویژه به تحلیل میزان آشنایی و استفاده از این مدل ها در صنایع مختلف و چالش های مرتبط با پیاده سازی آن ها پرداخته است. در ابتدا، با مرور ادبیات و مطالعات پیشین، مدل های مختلف تخصیص از جمله مدل های سنتی مانند "اولین لمس"، "آخرین لمس"، "خطی"، "نزولی زمانی"، و "موقعیتی"، و مدل های پیشرفته تر مانند "داده محور"، "زنجیره مارکوف"، و "شاپلی" معرفی و بررسی شدند. سپس، با استفاده از یک پرسشنامه ساختارمند که پس از مشورت با متخصصان و نخبگان حوزه بازاریابی دیجیتال طراحی و ارزیابی شده بود، داده های مرتبط جمع آوری شد. نتایج نشان داد که مدل های داده محور به عنوان موثرترین مدل ها در صنایع پیشرفته شناخته شده اند، در حالی که مدل های سنتی در برخی صنایع همچنان محبوبیت دارند. همچنین، چالش های اصلی در پیاده سازی این مدل ها شامل مقاومت سازمانی و مشکلات در یکپارچه سازی داده ها بود. این پژوهش بر اهمیت آموزش و توسعه مهارت های مرتبط با مدل های تخصیص تاکید دارد و نشان می دهد که انتخاب مدل مناسب باید با توجه به ویژگی ها و نیازهای خاص هر صنعت انجام شود.

کلیدواژه ها:

مدل های تخصیص ، بازاریابی دیجیتال ، مدل های سنتی تخصیص ، مدل داده محور ، تخصیص بازاریابی بین کانالی