دستاوردهای آموزه های جرم شناسی بر مسئولیت کیفری با تاکید بر مکتب زمیولوژی و جرم شناسی عصب
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: انگلیسی
مشاهده: 154
فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_CSJLP-6-1_006
تاریخ نمایه سازی: 27 آبان 1403
چکیده مقاله:
در این مقاله، تاثیر آموزه های جرم شناسی بر مسئولیت کیفری با تمرکز بر مکتب زمیولوژی و جرم شناسی عصب مورد بررسی قرار گرفته است. مکتب زمیولوژی با تاکید بر تامین عدالت اجتماعی، به دنبال خروج از گفتمان «جرم» و رفتن به سمت نظریهای است که مطالعه آسیبهای جدی ناشی از تصمیمات سیاسی و اجتماعی را در برگیرد. از سوی دیگر، جرم شناسی عصب با تحلیل تاثیرات زیستی و عصبی بر رفتارهای مجرمانه، به اهمیت شناخت علمی از فرآیندهای مغزی و ژنتیکی در تعیین مسئولیت کیفری پرداخته است. ترکیب این دو رویکرد، به درک جامع تری از مسئولیت کیفری منجر شده است. تحقیق حاضر از نوع مطالعات توصیفی و علی به صورت کتابخانه ای – اسنادی انجام میشود. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دستاوردهای آموزههای مکتب زمیولوژی مبتنی بر پذیرش مسئولیت کیفری مطلق است، بدین معنا که بدون نیاز به احراز رکن روانی، کیفر متوجه مرتکب جرم خواهد شد و به عبارت دیگر مسئولیت کیفری مفروض تلقی میشود و همچنین مکتب زمیولوژی مبتنی بر امکان سنجی پاسخ گو کردن دولتها و اتخاذ ضمانت اجراهای کیفری در قبال جرایم و آسیبهای دولتی است. از سوی دیگر تصویب ماده ۹۱ ق.م.ا مبتنی بر رشد کیفری و رویکرد رویه قضایی نسبت به آن همسو با آموزههای جرم شناسی عصب است. رویکرد جرم شناسی عصب، ضرورت توجه به مداخلات پیراحقوقی در کنار مداخلات حقوقی را برجسته می کند و به اهمیت شناخت علمی از فرآیندهای عصبی و زیستی در تعیین مسئولیت کیفری اشاره دارد. در این مقاله، تاثیر آموزه های جرم شناسی بر مسئولیت کیفری با تمرکز بر مکتب زمیولوژی و جرم شناسی عصب مورد بررسی قرار گرفته است. مکتب زمیولوژی با تاکید بر تامین عدالت اجتماعی، به دنبال خروج از گفتمان «جرم» و رفتن به سمت نظریهای است که مطالعه آسیبهای جدی ناشی از تصمیمات سیاسی و اجتماعی را در برگیرد. از سوی دیگر، جرم شناسی عصب با تحلیل تاثیرات زیستی و عصبی بر رفتارهای مجرمانه، به اهمیت شناخت علمی از فرآیندهای مغزی و ژنتیکی در تعیین مسئولیت کیفری پرداخته است. ترکیب این دو رویکرد، به درک جامع تری از مسئولیت کیفری منجر شده است. تحقیق حاضر از نوع مطالعات توصیفی و علی به صورت کتابخانه ای – اسنادی انجام میشود. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دستاوردهای آموزههای مکتب زمیولوژی مبتنی بر پذیرش مسئولیت کیفری مطلق است، بدین معنا که بدون نیاز به احراز رکن روانی، کیفر متوجه مرتکب جرم خواهد شد و به عبارت دیگر مسئولیت کیفری مفروض تلقی میشود و همچنین مکتب زمیولوژی مبتنی بر امکان سنجی پاسخ گو کردن دولتها و اتخاذ ضمانت اجراهای کیفری در قبال جرایم و آسیبهای دولتی است. از سوی دیگر تصویب ماده ۹۱ ق.م.ا مبتنی بر رشد کیفری و رویکرد رویه قضایی نسبت به آن همسو با آموزههای جرم شناسی عصب است. رویکرد جرم شناسی عصب، ضرورت توجه به مداخلات پیراحقوقی در کنار مداخلات حقوقی را برجسته می کند و به اهمیت شناخت علمی از فرآیندهای عصبی و زیستی در تعیین مسئولیت کیفری اشاره دارد.
کلیدواژه ها: