نگاهی به واقع گرایی حقوقی به عنوان مشخصه ی اصلی تفکر دربارهی حقوق در قرن بیستم میلادی و تحلیل تاثیرگذاری آن بر سیر تفکر حقوقی

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 280

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CPHL01_060

تاریخ نمایه سازی: 22 آبان 1403

چکیده مقاله:

درادامه ی موج رئالیسم در فلسفه و ادبیات ونقد ایدهآلگرایی موجود، پس ازچند دهه ، این جریان به عالم حقوق نیز کشیدهشد.در اوایل قرن بیستم ، واقع گرایان حقوقی به مقابله با فرمالیست ها و پیروان حقوق کلاسیک برخواسته وبنیادگرایی ایشان را به باد انتقاد میگیرند. عقیدهای که واقع گرایان را بعنوان یک گروه در کنار هم جمع میکند ،این نظریه است که حقوق، علم مستقلی نیست و نمی توان با تکیه بر مفاهیم و اصول انتزاعی استخراج شده از دل این دانش ، به نتایج مطلوبی رسید؛ بلکه در مطالعه ی حقوق باید حقایق جامعه و واقعیت را در نظر گرفت و از سایر علوم اجتماعی مانند جامعه شناسی ، سیاست واقتصاد بهره برد. علاوه بر این ، آنها باور داشتند که حقوق و قانون باید در خدمت اهداف اجتماعی باشد و ارزیابی این دو مقوله می بایست بر اساس کارکردشان باشد نه مفادشان. این نوشتار بر آن است که دغدغه ها و انتقادات مکتب واقع گرایی حقوقی ، نسبت به شکل گرایی را بیان کند و شیوهی تفکر، روششناسی و نحوهی رویارویی آنها با پدیدههای حقوقی را مشخص سازد.همچنین هدف این پژوهش نشان دادن تاثیر رئالیسم حقوقی ، بر سیر تفکر حقوقی ، می باشد. در نهایت یافته ها نشان میدهد علی رغم آنکه رئالیست ها دغدغه های درستی داشتند و ایدههای ارزشمندی راجع به استفادهی علوم اجتماعی در حقوق و قضاوت،مطرح کردند، در تشکیل یک مکتب حقوقی منسجم ، ناکام بودند. اما با وارد ساختن یک شوک نظری ، در عالم فلسفه ی حقوق و ایجاد یک خلا فکری ، تاثیر ویژهای در ظهور مکاتب حقوقی پس از خود ،مانند مطالعات انتقادی حقوق و مکتب عمیق و پیشتاز تحلیل اقتصادی حقوق،گذاشتند.

نویسندگان

محمدکاظم جمال

دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق تجارت، دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری ، ایران، تهران

سیده زهرا موسوی جزایری

دانشجوی کارشناسی فلسفه و حکمت اسلامی ، دانشگاه خوارزمی ، ایران، تهران