تغییرات احساس دلبستگی به مکان در جابه جایی های ساکنان در محیط های مسکونی پس از وقوع سوانح طبیعی
محل انتشار: فصلنامه علوم محیطی، دوره: 22، شماره: 4
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 84
فایل این مقاله در 27 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_SCJS-22-4_007
تاریخ نمایه سازی: 14 آبان 1403
چکیده مقاله:
سابقه و هدف: دلبستگی به مکان مبنایی برای درک ماهیت پیچیده روابط انسانی با مکان اطرافش می باشد. بر این اساس، انسان ها نیاز اساسی به ارتباط اجتماعی دارند، به گونه ای که باید روابط بین فردی را ایجاد و حفظ کنند و احساس امنیت، پذیرش و تعلق را از این روابط به دست آورند. سوانح طبیعی باعث آسیب های فیزیکی به محلات مسکونی و ایجاد ناراحتی های روانی می شود. پژوهش های انجام شده در مورد تاثیر مخاطرات طبیعی نشان داده است که رابطه پیچیده ای بین دلبستگی به مکان و خطر درک شده وجود دارد. مفهوم احساس دلبستگی از یک سو متاثر از جنبه های انسانی برآمده از حوزه های روانشناسی و جامعه شناسی و بخش دیگر آن برخاسته از حوزه معماری می باشد که در خلال رویدادهای مختلف مانند جابه جایی ساکنان پس از سوانح دستخوش تغییرات قرار می گیرد. در مطالعات به جنبه کالبدی احساس دلبستگی افراد پس از سوانح کمتر توجه شده است. از این رو، در این پژوهش مفهوم دلبستگی به مکان در سطح محلات مسکونی بر اساس سه مولفه معماری مسکن، بافت شهری و منظر طبیعی سنجیده می شود. مولفه معماری مسکن شامل معیارهای مقیاس، تراکم، حریم شخصی، مبلمان، خوانایی، دید و منظر و انسجام است. مولفه بافت شهری دارای زیرمولفه های خدمات شهری، دسترسی، سلسله مراتب، چیدمان مبلمان شهری، تنوع فعالیتی، پاسخگویی به نیازها و عناصر شهری و در نهایت مولفه منظر طبیعی دارای زیرمولفه های فضای سبز و آسایش اقلیمی می باشد. مواد و روش ها: روش انتخابی در این پژوهش ترکیبی (کیفی و کمی) است. در مرحله اول با مراجعه به منابع موجود و اسناد کتابخانه ای، فهرستی از مولفه های موثر بر احساس دلبستگی افراد در فضای مسکونی استخراج و سپس با استفاده از روش کیفی متغیرهای موردمطالعه برحسب کلیت آنها در گروه های مختلف دسته بندی شدند. با بهره گیری از پژوهش پیمایشی، شهرک ولایت واقع در شهر نکا به عنوان موردپژوهی انتخاب گردید. پس از برداشت میدانی و گونه شناسی محله مسکونی ولایت، ۳۴۰ پرسشنامه محقق ساخته با روش نمونه گیری خوشه ای و مطابق با نرم افزار G-Power در بین اقشار مختلفی از ساکنان توزیع شد. در مرحله اعتبارسنجی ابزار پژوهش، روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان موردتایید قرار گرفت. سپس به کمک تحلیل های آماری، ویژگی های کالبدی محله مسکونی به عنوان متغیر مستقل و شاخصه های مفهوم دلبستگی به عنوان متغیر وابسته موردارزیابی قرار گرفت که با در نظر گرفتن بار عاملی هر سنجه و میزان خطای پنهان، جایگاه هر یک از متغیرها تعیین شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد که بین مولفه های بافت شهری (۰.۸۱۵ = r)، منظر طبیعی (۰.۷۶۸ = r) و معماری مسکن (۰.۷۶۱ = r) با دلبستگی ساکنان پس از سوانح ارتباط مستقیم وجود داشت (۰.۰۵>P). همچنین مقدار ضریب رگرسیونی استانداردشده (Beta) برای مولفه بافت شهری شامل زیرمولفه تنوع فعالیتی در محیط مسکونی (۰.۰۰۱>P و ۰.۳۱۸ = β) و چیدمان مبلمان شهری (۰.۰۰۱>P و ۰.۳۱۷ = β)، مولفه معماری مسکن شامل زیرمولفه خوانایی فضا (۰.۰۰۱>P و ۰.۳۴۵ = β) و مولفه منظر طبیعی شامل زیرمولفه آسایش اقلیمی (۰.۰۰۱>P و ۰.۴۷۲ = β) بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، می توان بر اهمیت نقش طراح به عنوان خالق فضا تاکید داشت. تصمیمات طراحان و برنامه ریزان در انتخاب مولفه های کالبدی موثر توامان با طراحی جزء فضاها و سایر عوامل طبیعی منجر به تغییر در میزان احساس دلبستگی اهالی پس از سوانح در سطح محلات مسکونی می شود.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
زهرا شوبکلایی
گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران
سیدعباس یزدانفر
گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران
سعید نوروزیان ملکی
گروه معماری منظر، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران