تاثیر بهره گیری از رسانه آموزشی بر تفکر انتقادی با نقش میانجی احساسات و تعلقات دانش آموزان

در جامعه آموزش سواد رسانه ای توسعه تفکر انتقادی و مشارکت فعال در فرهنگ رسانه را تسهیل می کند. هدف آن این است که با دادن دسترسی تحلیل ارزیابی و ایجاد رسانه به مردم آزادی بیشتری بدهد. چگونگی تدریس و آموزش موثر همیشه دغدغه دست اندر کاران آموزش بوده است. هدف اصلی این تحقیق تاثیر بهره گیری از رسانه آموزشی بر تفکر انتقادی با نقش میانجی احساسات و تعلقات دانش آموزان است. روش پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی است و از نظر هدف کاربردی است و نتایج آن قابلیت بکارگیری در آموزش و پرورش دانشگاههای کشور موسسات آموزشی دولتی و غیر دولتی را دارد. هدف تحقیق کاربردی و از نظر ارتباط بین متغیرها از نوع همبستگی است. از لحاظ مکانی این پژوهش در زمره ی پژوهش های میدانی و کتابخانه ای است و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده می گردد. ابزار گردآوری در پژوهش حاضر سه پرسشنامه میباشد که پرسشنامه استاندارد رسانه آموزشی کاوه و خیابانی (۱۳۹۱) پرسشنامه استاندارد تفکر انتقادی کالیفرنیا (۱۹۸۹) و پرسشنامه استاندارد احساس تعلق به مدرسه بری و همکاران (۲۰۰۴) استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش دانش آموزان متوسطه دوم آموزش و پرورش شهرستان محمود آباد می باشند که تعداد آنها نزدیک به ۲۴۰۰ نفر است. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. حجم نمونه با توجه به جدول مورگان ۳۳۱ نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. نتایج آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه ۸۶ میباشد. در این تحقیق از نرم افزار SPSS۲۲ و PLS۳ و Excel استفاده می شود. با استفاده از آزمون سویل نشان می دهد که بیشتر شدن مقدار value از ۱۶ در سطح اطمینان ۹۵ بهره گیری از رسانه آموزشی بر تفکر انتقادی با نقش میانجی احساسات و تعلقات دانش آموزان در دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان محمود آباد تاثیر دارد. نتایج نشان میدهد که در یک دیدگاه بازنگری شده از تدریس نقش معلمان انتقال محتوا و مضامین یادگیری از پیش تعیین شده به دانش اموز نیست بلکه تدارک موقعیت و محیطی است که یادگیرنده خودانگیخته به دنبال کسب مهارت های یادگیری برود و اینکار میتواند با بهره گیری از رسانه آموزشی بهتر صورت پذیرد.