تاثیرحاکمیت شرکتی بر تصمیمات مدیریت مالی و عملکرد مالیاتی شرکت ها

بشر برا ساس ملاحظات عقلی به جای غار نشینی وفردی به زندگی جمعی روی آورد و جوامع بشری و اجتماعی را شکلداده است .شرکت ها به خاطر کاهش هزینه ها و دفعات معاملات قالبی مناسب برای انجام فعالیت های اقتصادی یافته و برای انجامفعالیت های بزرگ ،شرکت های سهامی را تاسیس شده است در این شرکت ها سرمایه های فرد برای انجام کارهای بزرگ تجهیزشده و اداره آنها به مدیران حرفه ای واگذار شده که لزوما هم سهام زیادی را در تملک ندا شته و هم سهامداران آن نیز به نسبتیکسان دارای سهام نمی باشند . تشکیل شرکت های سهامی و گشودن مالکیت سهام برای عموم ،بر روش اداره شرکت تاثیر قابلملاحظه ای گذاشته است و سیستم بازار به گونه ای سازماندهی گردیده که مالکان شرکت ها اداره شرکت را به مدیران شرکتتوفیض کرده و جدایی مالکیت از مدیریت منجر به عمومیت مسئله نمایندگی گردیده است با جدایی مالکیت از مدیریت ،مدیران بهعنوان نماینده سهامداران، شرکت را اداره می کنند. (مجید عباسی ،موسی احمدی، ۱۳۹۱) مکانیزم کارامد حاکمیت شرکتی برایعملکرد صحیح بازار سرمایه و کل اقتصاد کشور ،حیاتی و لازمه جلب و حفظ اعتماد عمومی است . حاکمیت مناسب شرکتی ایناطمینان را پدید میآورد که بنگاه ها سرمایه خود را به طور موثر بکار گرفته اند.به علاوه این اطمینان را پدید می آورد که شرکت هابه منافع دامنه و سیعی از گروه های ذینفع و همچنین جامعه ای را که شرکت در آن به فعالیت مشغول ا ست، در نظر گرفته اند وهیئت مدیره در برابر سهامداران و شرکت پا سخگو ست.زمانی که ساختار حاکمیت شرکتی از اصول ضعیفی برخوردار با شد تضادسرمایه گذاران بزرگ و کوچک نیز افزایش می یابد.