قوم و سرزمین » مصر « را در اطلاق مستندنام و نشان، با کهن ترین زبان عالم بشناسید

درکشور ایران، زبانی از پیشینیان وجود دارد بنام زبان» لک « گویشگران این زبان، فهم کلام را در نطق بیانی تلفظ حرف به تنهایی در صداگفتاری می فهمندیعنی ابراز ریتم صداییک حرف به تنهایی برای گویشگر این زبان، بار معانی کلمه ای کامل ، با درک مفاهیم و درج نقش تحرک چندگانه با خود دارند به همین خاطر ترکیب چینش چند حرف، بهیک واژهنام در این زبان، تعریف کننده جمله ایکوتاه با تجسم بیان معرفی نقشایندی تصویریاست درحقیقت روند صداگفتاری سبک سخنورزی لک ، ابتدایی و برپایه شناخت هویت الفبایی تولید صدای حرف است ؛ رایج شدن طرز گویش های گوناگون، درگستره جهان، باحالت بخشی به لفظ بیاناتخاص جمله گویی آنان شکل گرفته اندیعنی چینش چندحرف را مطابق قوانین اولیه زبانل ک تبدیل به یک واژه نمودند سپس ابراز آن واژه را با لفظ گویشی مختص به آداب زیست محیطی اقلیم خود رواج داده اند؛زبان حرفخوان ل ک ، زبانی ابتدایی و همگانی تلقی گردد زیرا مطابق کشف علم ادبی که توسط نگارنده اول صورت گرفته گویشگر لک ، فهم تولید صدا را از تاثیرگذاری صوت برسیمای رخساری، تشخیص داده؛یعنی شناخت حرفآهنگ ( ریتم صدایحرف) را تحت ح¸لول صوتی ، تنیده برعضوی از صورت، شناسه مرئی آنعضو را هویت حرفآهنگ نموده اند به عبارتی گویشگر این زبان،تلفظ صوت حرف به تنهایی را در قالب شناسه عضویی پازلی از نماد هوشمند صورتخود، که آن عضو درج کننده نوع تاثیر و نوع تحول با درکمزیت درج صداست . الگوی آناتومی مرئی و زنده آن عضو پازلی را بعنوان هویت تصویری تمثالی نقش نام حرفآهنگ نموده است ؛یعنی درج معانی صوت حرف، بارور و برگرفته از تاثیر تنیدن صوت بر چهره است که روند تشخیص فهم را مهیج کند. از نگاهی دیگر، چگونگی ظواهر آناتومی مرئی و زنده نمود اندامی همان عضو پازلی ، در تشخیص فرم همانند » لب ،دماغ،دهان و...« چگونگی پازل نقش بسته برچهره همان عضو، بدعت نمادین تقاتیک( تولید صدا نسبت به شکل ) حرفآهنگ الفبایی شده است به همین خاطر ابراز ندای هرحرفی ، منابع تصویری از تنه تمثالی تحت الگوی پازلی از رخساره، باخود دارند که آن تنه درج نوع مزیت تولید آن ریتم صدا را در وقوع غریزی قابل درک مضامین نماید با توجه به این تشخیص ظواهری، نمودار همان تنه زنده و جانمایی جایگاه رخساری آن بدعت سیمای حرفآهنگ شده است ۱. با توجه به این کشف ادبی نگارندگان وجه تسمیه نام » مصر « را در علوم تصویرگفتاری ریشه یابی می کنند.

کلیدواژه ها:

مصر ، تلفیم ، تجسم ، نمودار ، تحول ، گفتار ، فهم ، نگرش ، نقشایند ، مسما