نقش استراتژی یادگیری معکوس در ارتقای عملکرد تحصیلی دانش آموزان

در دنیای امروز، استفاده از فناوری های نوین و استراتژی های آموزشی نوآورانه، نقش مهمی در تحول نظام های آموزشی دارد. یکی از این رویکردها، یادگیری معکوس (Flipped Learning) است که با تغییر در الگوی سنتی تدریس، فرصت های بیشتری را برای یادگیری موثر و مستقل در اختیار دانش آموزان قرار می دهد. در این مدل، دانش آموزان پیش از حضور در کلاس، با مفاهیم درسی آشنا می شوند و زمان کلاس بیشتر به فعالیت های عملی و تعمیق مفاهیم اختصاص می یابد. این روش یادگیری به دانش آموزان اجازه می دهد تا به صورت فردی و در زمان مناسب خود، با محتواهای درسی درگیر شوند و در نتیجه، در فرآیند یادگیری نقش فعالی ایفا کنند. یکی از چالش های اصلی در نظام آموزشی سنتی، عدم مشارکت فعال دانش آموزان در فرآیند یادگیری و اتکا به شیوه های منفعلانه آموزش است. در این شرایط، بسیاری از دانش آموزان با مشکلاتی در درک مفاهیم و پیشرفت تحصیلی مواجه می شوند. روش های جدید همچون یادگیری معکوس می توانند این مشکلات را کاهش دهند. با گسترش استفاده از فناوری های دیجیتال در مدارس، اهمیت به کارگیری روش های نوین آموزشی بیش از پیش احساس می شود. یادگیری معکوس به عنوان یک استراتژی نوین، می تواند کمک کند تا دانش آموزان با شیوه ای فعال تر و جذاب تر به یادگیری بپردازند. همچنین، این روش با کاهش تمرکز صرف بر معلم و افزایش نقش دانش آموز در یادگیری، به توسعه مهارت های فکری، تحلیلی و همکاری در میان دانش آموزان کمک می کند. هدف این مقاله بررسی تاثیر استراتژی یادگیری معکوس بر ارتقای عملکرد تحصیلی دانش آموزان است. در این روش، دانش آموزان پیش از کلاس با محتوای درسی آشنا می شوند و در کلاس فرصت بیشتری برای تعمیق یادگیری و مشارکت در فعالیت های گروهی دارند.. یافته ها نشان می دهد که استفاده از این استراتژی نه تنها انگیزش تحصیلی دانش آموزان را افزایش داده، بلکه بهبود قابل توجهی در نتایج آزمون های تحصیلی آنان ایجاد کرده است. یادگیری معکوس می تواند به عنوان یک رویکرد کارآمد در بهبود فرآیندهای یاددهی-یادگیری مورد استفاده قرار گیرد و نقش موثری در افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان ایفا کند.

کلیدواژه ها:

کلاس درس ، یادگیری معکوس ، استراتژی ، عملکرد تحصیلی ، معلم ، دانش آموز