پیشگیری جرم در عصر معاصر

زندگی اجتماعی انسان عصر حاضر به گونه ای است که قدرت تفکر و اندیشه را تا حدی زیادی از انسان سلب می نماید به گونه ای که رفتارهای او چه رفتارهای به هنجار یا هنجار او تا حدی زیادی تحت تاثیر جامعه است . حال اگر شرایط اجتماعی و فرهنگی و محیطی فرد دچار آشفتگی و بحران باشند زمینه بروز جرم را مساعد خواهد کرد و فرد خواسته یا ناخواسته گرفتار رفتارهای مجرمانه خواهد شد. ترافیک ، وجود جمعیت زیاد- رزق و برق زندگی شهری و عدم برآوردن شدن آرزوها - احساس بیگانگی و رشد فردیت - کاهش همبستگی اجتماعی کاهش عواطف انسانی و همدلی ، .... همه محرک های قوی برای وقوع جرائم ناخودسته هستد. آیا در این شرایط میتوان فرد را تنها مسئول رفتارهای خودش دانست وقتی منصفانه و عالمانه نگاه می کنیم می بینیم آنقدر که جامعه مقصر است فرد مقصر نیست . بخشی از وقوع جرائم به نادرستی قوانین جزا و عدم سازگاری آن با شرایط و اوضاع کنونی و کیفر بیش از حدی که برای مجرمین در نظر می گیرند مربوط می شود از آن جا که ریشه جرائم در مسائل پیچیده و گسترده ای وجود دارد اجرای قوانین نمی تواند منبع بروز گسترش روز افزون جرائم شود. فرستادن جوانان به زندان تنها مسیر انحراف آنان را تسهیل می نماید و طبق نظریه یادگیری اجتماعی جرائم جدیدتری را می آموزند مهاجرت روستائیان به شهرها و رشد شهرک نشینی و فرهنگ خاص آن از جمله عوامل دیگر انحرافات اجتماعی محسوب می شود. عدم تامین اقتصادی و اجتماعی از قبیل نداشتن مسکن مناسب و تغذیه درست و امکانات درمانی و رفاهی محدود به صنف روابط انسانی منجر می شود در صنف روبط انسانی هم تجاوز به دیگران تاریخچه در نیمه دوم قرن نوزدهم تحول صنعتی اروپا درهای جدیدی به روی متفکرین اجتماعی گشوده و موجب شد که آنان به راه تازه بشر دوستی کشانده شوند.