اینفلوئنسر مارکتینگ و تاثیر آن بر قصد خرید در صنعت پوشاک ورزشی

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 227

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

SASM08_101

تاریخ نمایه سازی: 22 مهر 1403

چکیده مقاله:

به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای موجود در صنعت ورزش، بازار پوشاک ورزشی همچنان در حال رشد و توسعه است. با ادامه این چرخه رشد، نیاز به روش های جدید بازاریابی در صنعت ورزش بیشتر قابل توجه قرار می گیرد. طبق گزارش انجمن تولیدکنندگان کالاهای ورزشی آمریکا (SGMA) که گزارش خود را در سال ۲۰۰۸ منتشر کرد، بازار پوشاک ورزشی شامل سه بخش لباس ورزشی فعال (طراحی شده و به طور خاص برای استفاده در ورزش های فعال)، لباس های ورزشی (محصولات تناسب اندام که برای استفاده در سبک زندگی عمومی خریداری می شوند) و لباس ورزشی لایسنس شده (لوگوهای تیم یا لیگ دارای لباس سبک زندگی) می باشد. با توجه با بازار توسعه یافته پوشاک ورزشی و نیاز به روش های نوین جهت بازاریابی این بخش از صنعت ورزش یکی از پدیده های نوظهور که توجه را نسبت به خود جلب کرده است، اینفلوئنسر مارکتینگ است. اینفلوئنسر مارکتینگ عملی است که به افراد به دلیل تبلیغ از طریق ارسال پست در مورد یک محصول یا خدمات در رسانه های اجتماعی و معرفی آن مقدار مشخص و توافق شده ای پول پرداخت می شود. اینفلوئنسر مارکتینگ در حال توسعه و افزایش روزافزون است و بسیاری از بازاریابان اکنون قصد دارند یا شروع به استفاده از اینفلوئنسرها کنند یا استفاده از آنها را در ترکیب رسانه ای-مجازی خود افزایش دهند. این بدیهی است که بخش اینفلوئنسر ماکتینگ تنها به یک نوع خاص از محصول مربوط نمی شود زیرا این نوع بازاریابی یک پدیده رو به رشد است و از این رو انتظار می رود در بسیاری از صنایع مختلف به توسعه خود ادامه دهد. صنعت پوشاک ورزشی نیز از این فاعده مستثنی نیست و در این تحقیق هدف کلی ارزیابی اثربخشی اینفلوئنسر مارکتینگ بر مصرف کنندگان لباس ورزشی و متعاقبا یافتن پاسخ این سوال است که چه مولفه هایی در اینفلوئنسر مارکتینگ به موثرتر شدن آن کمک می کنند. هدف استفاده از پاسخ برای افزایش تاثیرگذاری این نوع بازاریابی منحصر به فرد در صنعت ورزش است.این پژوهش از رویکرد قیاسی، شناسایی، تحلیل و ترکیب نظریه های موجود استفاده کرده است. پس از آن، یک فرضیه تدوین و معرفی شد و از روش پیمایش کمی استفاده شد. جامعه هدف، دنبال کنندگان یک اینفلوئنسر در وب سایت دیجی کالا در قسمت مگنت و تلگرام بودند که در بازه زمانی ۱۱ ماه، ۴ بار مستقیما در معرض تبلیغات اقلام پوشاک ورزشی قرار گرفتند. دلیل انتخاب این اینفلوئنسر این واقعیت بود که او چندین محصول با ماهیت متفاوت را در بازه زمانی مذکور تبلیغ و معرفی کرده بود و بنابراین تنوع بازاریابی محصولاتی که به دنبال آن بوده ایم را تضمین می کرد. علاوه بر این، اقلام ورزشی تبلیغاتی او بالاتر از سایر اهداف جامعه های هدف دیگر بود که ترغیب کننده ای برای انتخاب جامعه آماری ذکر شده بود. در نهایت، از خریداران این چهار کالای خاص که در اصل ۲۴۰ نفر بودند، خواسته شد تا در مطالعه کمی ذکر شده شرکت کنند. در نهایت این نظرسنجی با کمک ۷۰ نفر از پاسخگویان با استفاده از پرسش هایی در قالب مقیاس لیکرت ۵ درجه ای انجام شد. ۲۶ سوال برای شرکت کنندگان در این نظرسنجی ارائه شد و ۴ متغیر قابل اعتماد بودن، سابقه، اعتبار و جذابیت متغییرهای پایه سوالات را تشکیل دادند. ۷ سوال مربوط به متغییر قابل اعتماد بودن، ۵ سوال مربوط به متغییر سابقه، ۶ سوال مربوط به متغییر اعتبار و ۸ سوال مربوط به متغیر جذابیت بود. پایایی با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (۸۶۸/۰) به اثبات رسید و روایی آن از طریق نظر مستقیم ۷ نفر از اساتید بازاریابی ورزشی تایید شد. در نهایت داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون با استفاده از برنامه IBM SPSS Statistics مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که بازاریابی تاثیرگذار رابطه مثبت قوی با افزایش قصد خرید دارد (r=.۷۱۲). علاوه بر این، تحلیل رگرسیون بازاریابی تاثیرگذار را به عنوان یک پیش بینی کننده مهم قصد خرید (b-value of .۸۴۳) نشان داد. برای پاسخ به سوال پژوهش، تحلیل های همبستگی اضافی انجام شد. در نتیجه قابل اعتماد (۷۰۷/۰)، تخصص (۶۸۲/۰) و اعتبار (۵۰۵/۰) بیشترین ضریب همبستگی را با افزایش قصد خرید داشتند، در حالی که جذابیت (۴۴۶/۰) کمترین ضریب همبستگی را داشتند.

نویسندگان

امیرمحمد نصیری

دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت ورزشی، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران

افشار نوری روش

دانشجوی دکتری مدیریت ورزشی، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران