نگاهی به برجسته ترین محورهای نظریات اسطوره زدا و اسطوره گرا

اسطوره در نگاه اول خاص جهان و انسان دیروز است. دنیایی که انسان، بینش کل گرا داشته، خود را جزیی ازجهان می دانسته و بدون آن مفهومی نداشته است. نظریه های اسطوره قدمتی به اندازه خود اسطوره دارند؛ اما درهر دوره، اسطوره شکل خاص مطابق آن روزگار را داشته است و با ایجاد رشته های تخصصی، اسطوره در هرشاخه با خصیصه های برجسته خود نمود یافته است. یکی از مباحثی که در دوره مدرن مطرح گردیده، بحثاسطوره زدایی و نقابل میان اسطوره و علم، روشنگری، عقل و تجربه است و سپس روی آوری به اسطوره، کهاین مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریه های اسطوره. فاصله میان اسطوره زدایی و اسطوره گراییرا می کاود. نظریه پردازان و نظریه های انتخاب شده در مقاله از رشته ها ی مختلف و زاویه های دید متفاوت است.البته این نظریه ها گاه متاثر از یکدیگرند و همپوشانی دارند. محورهای برجسته استخراج شده از این نظریه ها کهدر بسیاری موارد دو بعدی هستنند، بیانگر این است که اسطوره به عنوان واقعبتی در تمام دوره ها وجود داشتهفاصله میان اسطوره زدایی تا اسطوره گرایی را خود نظریه ها پر می کنند.

کلیدواژه ها:

اسطوره ، نظریه ، اسطوره زدا ، اسطوره گرا