فلسفه حصول منطقی برخی از فلاسفه و مقایسه آن با عقاید کاپلستون در دین مسیحیت
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 109
فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
IIHRCONF01_0864
تاریخ نمایه سازی: 5 مهر 1403
چکیده مقاله:
خداوند انسانها را آفرید و راه و رسم درست زیستن را به آنها آموخت اما در طول سالیان متمادی انسانها هدایت کنندگان بیشماری داشته اند که در هر مرحله از گمراهی به کمک آنها شتافته و آنها را از مسیر انحراف به هدایت حقیقی رهنمون نوده اند . مسیح یکی از پیامبران اولی العظم است که پس از موسی به هدایت مردمان آن زمان برگزیده شد. انسانها هر آنچه را که از جانب آنها می شنیدند اطاعت می کردند و راه و رسم زندگی دنیوی و رسیدن به زندگی اخروی را از آنها می آموختند . تفاوتی بین ادیان الهی از نظر هدایت انسانها و رساندن آنها به کمال حقیقی و زندگی و سعادت جاودانگی وجود ندارد . تعالیم حضرت عیسی به همان مقدار می توانست انسانها را به هدایت اخروی برساند که کلام حضرت موسی و حضرت محمد (ص) . برخی بر این عقیده هستند که ادیان الهی یکی پس از دیگری تکمیل کننده دین قبلی می باشد . تفرقه عاملی است که در هر زمان باعث ایجاد نفاق و دشمنی در بین انسانها شده است . البته این تفرقه همیشه از جانب دین و مذهب نبوده است . منفعت طلبی ، رفاه و آسایش دنیوی و مال اندوزی همیشه از عوامل تفرقه در بین انسانها به شمار می رفته است . مسیحیت یکی از ادیان الهی است که دارای پیروان بیشماری در سراسر دنیا است . این دین دارای موافقان و مخالفان فراوانی است که در کشورهای مسیحی نشین و غیر مسیحی پراکنده شده اند . فلسفه وجودی دین مسیحیت را می توان بوجود آوردن اعتقاد در بین مردم ، وحدت و جلوگیری از جنگ و اختلافات قومی و قبیله ای در آن زمان دانست . فلسفه حصول منطقی اذعان می داشت که علم گرایی دارای برتری نسبی بر دین مسیحیت است . از نظر فلسفه کاپلسون۱ این طرز تفکر دارای نارسایی ها و محدودیتهایی است که همانند هر کیش و مذهبی ممکن است توسط برخی از منتقدین مورد نقد قرار گیرد اما علم گرایان مخالف این طرز تفکر هستند . موضوعی که مطرح است این است که آیا علم گرایی و تفکرات ذهنی و عقلی و هدایت انسانها از طریق علم و عقل دارای برتری نسبی نسبت به مذهب گرایی و مسیحیت است و چه علل و عواملی باعث ایجاد این طرز تفکر شده است . برخی از فلاسفه معتقدند که از نظر عامیانه نمی توان آنچه را که مسیح در آن زمان برای مردمان جهت هدایت انسانها آورده است از نظر علمی کامل ندانست . عده ای هم بر این عقیده اند که علم و تفکرات ذهنی دارای برتری محسوسی نسبت به دین مسیحیت است . حتی نمی توان مسیحیت را به عنوان عامل هدایت انسانها به شمار آورد . همچنین پس از دین مسیحیت ، دینهایی آورده شده است که بسیار کامل تر از دین مسیحیت و یا یهودیت می باشد . می توان نارسایی های عنوان شده توسط برخی فلسفه در مورد دین مسیحیت را در طرز تفکر فکری ، قابلیت و خصوصیات مردمان آن زمان در پذیرش دین و مذهب و لازمه دینداری مردمان آن زمان دانست .
کلیدواژه ها:
نویسندگان
محمدرضا پوریافرد
کارشناسی ارشد حقوق دانشگاه آزاد یاسوج