نقش قواعد فقهی قرآنی حاکم بر قواعد خانواده در استحکام یا انحلال نکاح

خانواده امروزین با چالشها و آسیبهای عدیده ای مواجه است تا جایی که آسیبها و بحرانهای ناشی از آن این پایگاه موانست را بهورطه ی نابودی و انحلال کشانده است. لذا اندیشمندان همواره درصدد چاره جویی برای حل تعارضات خانوادگی و پیشگیری از انحلالخانواده بوده اند پژوهش حاضر به بررسی جایگاه اصول و قواعد حاکم بر خانواده، در اصلاح امور خانواده و پیشگیری از اختلاف و انحلال آنپرداخته است. روش مورد استفاده در این مطالعه روش کیفی می.باشد شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و کتابخانه ای است وداده های گردآوری شده به شیوه ی توصیفی- تحلیلی - تبیینی مورد پردازش قرار گرفته اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بر نظامحقوقی خانواده که از اجزاء نظام آفرینش به شمار میرود قواعدی مانند قاعده الزام، قاعده امکان و ... حاکم است که باعث کاهش آسیب هایانحلال نکاح می شوند. بخش مهمی از قواعد فقهی موثر بر حقوق خانواده هست و می تواند جایگاه ویژه ای در نظام خانواده داشته باشد.قاعدهید به تسلط سیطره زوجه نسبت به مهر نفقه و درآمد حاصل از اشتغال اشاره دارد و در قاعده الزام مذهب شیعه سه طلاقه کردن زن بهیکباره یک طلاق محسوب میشود؛ لذا مرد میتواند در مدت عده به زن رجوع کند و قاعده امکان در بحث نشوز و عده طلاق نمود یافتهاست.قاعده نفی سبیل همراه عقل با شناخت موضوع نفوذ و تسلط کفار بر مسلمانان و مفاسدی که بر آن مترتب است، تردیدی در قبح ومذمت این عمل نمی کند.و قاعده اهم و مهم یا تزاحم به معنای تقدم حکم مهمتر در جایی است که بین دو حکم )مهم و مهم تر( تزاحموجود دارد بنابراین هرگاه بین دو واجب تزاحم ،باشد در مقام رفع تزاحم، در صورتی که یکی نسبت به دیگری اهمیت بیشتری داشته باشدمقدم می گردد و در صورت تساوی، مکلف در امتثال هر یک از آن دو مخیر است.

کلیدواژه ها:

انحلال ، نکاح ، آسیب ، فقه ، حقوق.