کهن الگو کارل گوستاو یونگ و نقد ادبی

برای فهم هر چه بهتر و عمیق تر آثار نیازمند ابزاری هستیم تا به کمک آن ها بررسی های دقیق تری را انجام دهیم و به هدف و مقصود نهایی صاخب اثر نزدیک تر شویم . دیدگاه های روانشناختی و در ادامه اسطوره گرا هر کدام می تواند ما را به دنیای جدیدی از مفاهیم و نکات در باب نقد آثار وارد کنند. کارل گوستاو یونگ روانشناس سوئیسی با ارئه نظریه آرکی تایپی خود یکی از همین موارد هست . آثاری که معمولا بعد روانی انسان و صاحب اثر در آن پررنگ تر است ظرفیت این را دارند تا رمز و رموزشان به واسطه همین دیدگاه و نظریه از پس پرده ابهام خارج شود و خواننده را با کشف این موارد جذب خود نمایند.این مقاله به بررسی چیستی نظریه یونگ و همچنین ارتباط دیدگاهش با نقد ادبی و نحوه کارکرد آن در بررسی آثار پرداخته است . داده ها در این مقاله به روش مطالعات کتابخانه ای به دست آمده است و توصیفات نیز کیفی بوده است . در پایان نیز به این نکته اساسی اشاره شده است که این نوع بررسی آثار شاید به تنهایی نتواند تمامی نکات لازم برای فهم آثار را به مخاطب ارائه دهد ولی قطعا ترکیب این نوع از نقد با سایر دیدگاه ها می تواند باعث کشف بسیاری از نکات پنهان در متن شود.

کلیدواژه ها:

نقدادبی ، آرکی تایپ ، کهن الگو ، کارل گوستاو یونگ ، نقد روانشناختی و اسطوره گرا.