تحلیل جامعه شناختی جزاهای بدیل حبس در حقوق کیفری افغانستان
محل انتشار: فصلنامه غالب، دوره: 13، شماره: 2
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: انگلیسی
مشاهده: 55
فایل این مقاله در 25 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_GHALEB-13-2_007
تاریخ نمایه سازی: 2 مهر 1403
چکیده مقاله:
مجازات حبس ازجمله واکنش های کیفری اند، که جهت استقرار نظم اجتماعی و تامین عدالت، اعمال می شوند. جزاهای بدیل حبس، در اثر بروز نظریه های جرم شناختی انتقادی در قرن نوزدهم و نظریه های حبس زدایی، مطرح گردید. قانون گذار افغانستان به تبعیت از نظریه های مکتب های الغاگری، جنبش های حبس زدایی و اسناد بین المللی، جزاهای بدیل حبس را در سال ۱۳۹۶ به عنوان مجازات اصلی تعیین نموده است. جدید بودن جزای بدیل حبس به عنوان مجازات اصلی در کد جزا و چه گونه گی تطابق آن با فرهنگ حاکم، ضرورت ایجاب می کند در این خصوص تحقیقی صورت گیرد. هدف این تحقیق بررسی جزاهای بدیل حبس، کارکرد آن در اصلاح بزه کار و چه گونه گی پذیریش آن به عنوان یک پدیده اجتماعی در جامعه افغانستان بوده است. پرسش این بوده است، که کارکرد جزاهای بدیل حبس از منظر جامعه شناختی چه گونه است؟ بازخورد جزاهای بدیل حبس در اصلاح و بازپروری مجرمان چیست؟ تحقیق حاضر به روش توصیفی – تحلیلی، با استفاده از ابزار کتاب خانه یی برای جمع آوری داده ها، در حقوق جزای افغانستان صورت گرفته است. یافته های تحقیق آن است که: قانون گذار، جزاهای بدیل حبس را برای اولین بار به شکل مدرن آن به عنوان مجازات اصلی، تعیین نموده است. تا آن جایی که جزاهای بدیل حبس در جامعه تطبیق شده است، با توجه به مجازات حبس، در قسمت اصلاح و بازپروری مجرم نقش موثرتری داشته است. تبدیل نمودن جزای حبس به جزای بدیل در هنگام کیفردهی، بیان گر انعطاف پذیری قانون گذار در خصوص بزه کاران به منظور فراهم سازی زمینه اصلاح آنان است. هرچند عدم نظارت دقیق از اجرای آن، عدم وسایل و ابزار لازم در نظارت الکترونیکی و عدم فرهنگ سازی در بین قضات به تعیین کیفرهای بدیل حبس، ازجمله مشکلاتی است، که در اجرای آن قرار دارند.مجازات حبس ازجمله واکنش های کیفری اند، که جهت استقرار نظم اجتماعی و تامین عدالت، اعمال می شوند. جزاهای بدیل حبس، در اثر بروز نظریه های جرم شناختی انتقادی در قرن نوزدهم و نظریه های حبس زدایی، مطرح گردید. قانون گذار افغانستان به تبعیت از نظریه های مکتب های الغاگری، جنبش های حبس زدایی و اسناد بین المللی، جزاهای بدیل حبس را در سال ۱۳۹۶ به عنوان مجازات اصلی تعیین نموده است. جدید بودن جزای بدیل حبس به عنوان مجازات اصلی در کد جزا و چه گونه گی تطابق آن با فرهنگ حاکم، ضرورت ایجاب می کند در این خصوص تحقیقی صورت گیرد. هدف این تحقیق بررسی جزاهای بدیل حبس، کارکرد آن در اصلاح بزه کار و چه گونه گی پذیریش آن به عنوان یک پدیده اجتماعی در جامعه افغانستان بوده است. پرسش این بوده است، که کارکرد جزاهای بدیل حبس از منظر جامعه شناختی چه گونه است؟ بازخورد جزاهای بدیل حبس در اصلاح و بازپروری مجرمان چیست؟ تحقیق حاضر به روش توصیفی – تحلیلی، با استفاده از ابزار کتاب خانه یی برای جمع آوری داده ها، در حقوق جزای افغانستان صورت گرفته است. یافته های تحقیق آن است که: قانون گذار، جزاهای بدیل حبس را برای اولین بار به شکل مدرن آن به عنوان مجازات اصلی، تعیین نموده است. تا آن جایی که جزاهای بدیل حبس در جامعه تطبیق شده است، با توجه به مجازات حبس، در قسمت اصلاح و بازپروری مجرم نقش موثرتری داشته است. تبدیل نمودن جزای حبس به جزای بدیل در هنگام کیفردهی، بیان گر انعطاف پذیری قانون گذار در خصوص بزه کاران به منظور فراهم سازی زمینه اصلاح آنان است. هرچند عدم نظارت دقیق از اجرای آن، عدم وسایل و ابزار لازم در نظارت الکترونیکی و عدم فرهنگ سازی در بین قضات به تعیین کیفرهای بدیل حبس، ازجمله مشکلاتی است، که در اجرای آن قرار دارند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
حسین شریفی زیرکسار
دانش گاه/ پوهنتون بین المللی اهل بیت (ع)
امید رستمی غازانی
دانش گاه/ پوهنتون بین المللی اهل بیت (ع)
مراجع و منابع این مقاله:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :