نقش تفکر مینی مالیستی در نظم دهی به روند سیاستگذاری

مینی مالیسم را می توان تاکید بر آنچه لازم است و دوری از حاشیه و پیچیدگی دانست . با زدن عینک مینی مالیستی بر چشم ها و نگاه بر سیاستگذاری پیچیده می توان به ضرورت وجود تفکر مینی مالیستی در سیاستگذاری پی برد و آن را از فیلتر دیدگاه مینی مالیستی عبور داده و نتیجه سیاستگذاری را کارآمدتر کرد. این مقاله به بررسی نقش تفکر مینی مالیستی در نظم بخشیدن به فرآیند سیاستگذاری می پردازد و بررسی می کند که چگونه می توان با تفکرمینی مالیستی و با اصلاح عوامل سیاستگذاری آن را کارامدتر کرد. سوالات اصلی ما در این مقاله این است که آیا تمامی موضوعاتی که در سیاستگذاری به عنوان معضل و مشکل مطرح می شود ضروری ترین نیاز امروز ماست ؟آیا همه مسائلی که سیاستگذاران روی آن کار می کنند با مشکلاتی که داریم همخوانی دارد ؟ آیا همه سیاستگذاران و سازمان هایی که فعالیت می کنند لازم و در حال سیاستگذاری اند؟عوامل زیادی در ناکارامدی سیاستگذاری نقش دارند اما مشکلاتی که نقش اصلی را بازی می کنند در ابتدا خود سیاستگذار و سپس شیوه سیاستگذاری و سازمان های حل مسئله است که با تفکر مینی مالیستی می توان آن را بهبود بخشید و کمک زیادی به بهبود عملکرد هر چه بیشتر سیاستگذاری کرد . گاهی با انجام کار های کوچک که شاید در نظرمان چندان هم مهم نباشد،می توان به هدف های بزرگی دست یافت . در اینجا می توان با نگاه مینی مالیستی به هدف های بزرگ سیاستگذاری دست یافت و با صرف بودجه و نیروی کمتری نسبت به قبل و با سرعت زیادی ، مشکلات را بهبود بخشید و به این نتیجه رسید که تفکر مینی مالیستی باید بخشی جدایی ناپذیر از فرآیند سیاستگذاری باشد.

کلیدواژه ها:

مینی مالیست ، سیاستگذاری ، سیاستگذار ، پیچیدگی ، کارآمدی