بررسی رویکردهای نوین مدیریت منابع انسانی و استراتژیهای رقابت همکاری در سازمان ها

این پژوهش به بررسی نقش قصد استراتژیک و دوسوتوانی مدیران در استراتژی رقابت همکاری در سازمان ها می پردازد. قصد استراتژیک به عنوان یکی از عوامل کلیدی در تعیین جهت گیریهای بلند مدت سازمانها مطرح است و نقش بسزایی در تدوین و اجرای استراتژی های رقابت همکاری دارد. از سوی دیگر دوسوتوانی مدیران به توانایی آنها در اجرای همزمان دو یا چند استراتژی متضاد اشاره دارد که میتواند به سازمانها در مواجهه با تغییرات محیطی و رقابت شدید کمک کند. هدف از این پژوهش تحلیل تاثیر قصد استراتژیک بر استراتژی رقابت همکاری و همچنین بررسی نقش واسط دوسوتوانی مدیران در این رابطه است. به منظور دستیابی به این هدف ابتدا عناصر اصلی سیستم مدیریت منابع انسانی بر اساس نگرش استراتژیک مورد بررسی قرار گرفته و نظام های تامین تعدیل بهسازی و نگهداری منابع انسانی تحلیل شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که وجود قصد استراتژیک قوی در سازمان همراه با دوسوتوانی مدیران میتواند به بهبود قابل توجهی در تدوین و اجرای استراتژی های رقابت همکاری منجر شود. همچنین نقش واسط دوسوتوانی مدیریت در این رابطه به طور معناداری تایید شده و نشان داده شده که این توانایی میتواند به تسهیل فرایندهای همکاری و رقابت همزمان کمک کند. به طور کلی پژوهش نشان داد که ترکیب قصد استراتژیک قوی و دوسوتوانی مدیران میتواند به بهبود عملکرد سازمانی و اتخاذ استراتژیهای رقابت همکاری موثرتر منجر شود. این یافته ها میتوانند راهنماییهای ارزشمندی برای مدیران در بهبود مدیریت استراتژیک منابع انسانی و افزایش رقابت پذیری سازمان فراهم کنند.