بررسی رابطه امواج مغزی با بازاریابی عصبی : مروری سیستماتیک

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 122

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CNSMUMA02_237

تاریخ نمایه سازی: 3 شهریور 1403

چکیده مقاله:

پیش زمینه : امروزه رضایت پدیده ای کوتاه مدت بوده و خطر از دست دادن مشتری حتی ممکن است شامل وفادارترین مشتریان شود. تحقیقات نشان داده است که اغلب محصولات انتخاب شده توسط مشتریان به دلایلی انجام می گیرد که مشتری از آن آگاهی ندارد. از این رو نیاز به بهره گیری از علومی که بتواند در بازاریابی به محققان کمک کند تا به وسیله آن بتوانند به ناخودآگاه مشتری دست یابند به شدت احساس می شود.این علم نورومارکتینگ (بازاریابی عصبی ) نام دارد که ترکیبی از سه رشته ی علوم اعصاب، روانشناسی و بازاریابی می باشد و به عنوان روش نوین بازاریابی می تواند به بازاریابان کمک کند تا درک بهتری از مصرف کننده ها داشته باشند. ابزار مورد استفاده در بازاریابی عصبی شامل سه گروه : ۱)ابزارهای و ۳) غیرمغزی (فیزیولوژیکی ) که (EEG, MEG, SST, TMS) ابزارهای الکتریکی مغز(۲ (PET, fMRI, fNIRS) متابولیک می باشد. (Eyetracking , GSR, fEMG, ECG) بر خلاف گروه اول و دوم تغییرات خارج از مغز را ثبت می کنند شامل این تکنیک ها بینش هایی را درباره نحوه درک و پردازش پیامهای تبلیغاتی ، تصاویر برند، بسته بندی محصول، استراتژی های قیمت گذاری و سایر محرکهای بازاریابی به بازاریابان ارائه می دهند. با درک مکانیسم های عصبی زیربنای رفتار مصرفکننده، بازاریابی عصبی به دنبال بهینه سازی استراتژی های بازاریابی و بهبود اثربخشی کمپین های تبلیغاتی ، طراحی محصول و موقعیت یابی برند است . این می تواند به بازاریابان کمک کند تا استراتژی های خود را بر اساس داده های بازاریابی عصبی تنظیم کنند. هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی تغییرات امواج مغزی (دلتا، تتا، آلفا، بتا و گاما) بر روی توجه ، احساسات، ترجیحات و حافظه در مواجهه با تبلیغات می باشد . روش شناسی : روش پژوهش انجام شده به صورت کتابخانه ای است ، ما با جست و جوی نظام مند بر اساس کلید واژگان مرتبط پر تکرار با بازاریابی عصبی در ورزش که شامل بازاریابی عصبی ، توجه ، الکتروانسفالوگرافی ، احساسات و حافظه بود، در پایگاه اطلاعاتی گوگل اسکالر به ۳۲ مقاله دست یافتیم . با تجزیه و تحلیل صورت گرفته ۴ مقاله در راستای موضوع ما نبود و کنار گذاشته شد و سپس از میان ۲۸ مقاله اقدام به خلاصه سازی ، طبقه بندی و مقایسه اطلاعات در خصوص امواج مغزی در این مقالات کردیم . نتایج : به طورکلی شاخص های کاهش توان آلفا در پیشانی با توجه ، عدم تقارن آلفا با احساسات، افزایش باند تتا خط میانی و گیج گاهی و احتمالا افزایش باند گاما در مناطقی از مغز با حافظه و افزایش باند تتا در منطقه چپ پیشانی نسبت به راست پیشانی با ترجیح ارتباط دارد. نتیجه گیری : بازاریابی عصبی اصول عصب شناسی را برای درک رفتار مصرف کننده و فرآیندهای تصمیم گیری به کار می گیرد و به کمک آن می توان محرک های عاطفی و شناختی که مصرف کنندگان را به تصمیم گیری در مورد خرید سوق می دهد کشف کرد که این موجب می شود تا شرکت ها استراتژی بازاریابی خود را به گونه ای تنظیم کنند تا پاسخ مطلوبی از مخاطبان هدف خود دریافت کنند. نوآوری : متاسفانه مقالات کار شده در کشور در حوزه ارتباط صنعت ورزش با بازاریابی عصبی خیلی کم و محدود می باشد و در بسیاری از مقالات گفته نمی شود که مهم ترین شاخص های بازاریابی عصبی که دستگاه ها اندازه گیری می نمایند کدام است ؟ از این رو ما سعی کردیم با نگارش این مقاله گامی در حل کردن این خلا پژوهشی برداریم

نویسندگان

سجاد شاکری

دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت ورزشی گرایش مدیریت بازاریابی در ورزش، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران

رسول نوروزی سیدحسینی

دانشیار گروه تربیت بدنی گرایش مدیریت ورزشی ، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران