بازنمایی تاثیر حکمت اشراق بر معماری با تاکید بر دوران صفوی

نظر به اینکه معماری یک بیان و اظهاری است برای آشکار ساختن و انفتاح یک معنا، به همین رو کاملا فلسفی بوده و هویت نظری دارد این ویژگی تنها به سبب وابستگی به تاریخ فلسفه نیست بلکه مبتنی بر قدرت معماری است که به آشکار ساختن هویت یک ملت فرهنگ یا تمدن می کوشد. توجه به اینکه حیات انسان دارای دو بعد روحانی و جسمانی است و امروزه توجه به نیازهای فطری و حیاتی انسان معاصر کاهش یافته و دیدگاه های انسان مدرن در جامعه هم راستای ارزشهای بنیادین جامعه ی اسلامی نمی باشد می توان به پژوهش در مورد نمود یافتن عرفان نظری پرداخت تا القای مفاهیم و اصول اسلامی از طریق ایده های طراحی و طرح های معماری صورت گیرد و عدم توجه به ارزش ها و مفاهیم زندگی ایرانی اسلامی که از جمله مشکلات بنیادین جامعه می باشد رفع گردد زیرا انسان در بستر معماری زندگی می کند و تمام حضور او در مکان های گوناگون و شرایط متفاوت در این قالب صورت می گیرد و تدوین معیارها و شاخص های معماری ایرانی اسلامی راهکاری برای حل بخشی از مشکلات به وجود آمده باشند. اسلام در مورد حسنها و داوری ارزشها است که بی عیب بوده و برای جامعه انسانی و انسان صلح و آرامش و سلامتی و ایمنی مهیا کند اسلام تنها مکتبی است که به دور از خطاها و تحریف مانده و توانایی تبیین تمامی پدیده ها را به کمک حکمت نظری و عملی دارد از منظر اسلام مکاتب دیگری نیز وجود دارند که میتوانند به تبیین و تشریح پدیده ها بپردازند لیکن توصیفات سطحی و وضع موجود را بیان میکنند در حالی که فقط خداوند متعال و بندگان کامل او که خداوند آنها را از جهل و نقص تطهیر نموده میتوانند جهات و غایتها را تشریح کنند .در ارتباط با هنر رابطه ی میان حکمت و هنر اسلامی نصر میگوید هنر اسلمی مبنی بر معرفتی است . که خود سرشت معنوی و روحانی دارد معرفتی که استادان سنتی هنر اسلامی آن را حکمت نام نهاده اند؛ حکمت یعنی معرفتی با سرشتی روحانی نصر برای حکمت منشاء علمی مشخص میکند که باطنی و استوار است که بر ظواهر اشیاء نظر ندارد و اشاره میکند که در اسلام روحانیت و خردمندی جدایی ناپذیرند و جنبه های مختلف یک حقیقت هستند توماس آکوئیناس نیز میگوید هنر بدون حکمت هیچ نیست که در هنر اسلامی به وضوح مشهود است .

کلیدواژه ها:

حکمت اشراق ، معماری ، دوران صفوی