رهبری آموزشی به عنوان یکی از عوامل کلیدی در موفقیت
مدارس شناخته می شود. این مفهوم به شیوه ای که مدیران
مدارس بر
عملکرد کارکنان، جو مدرسه و نتایج آموزشی تاثیر می گذارند، اشاره دارد. در سال های اخیر، توجه روزافزونی به نقش
رهبری آموزشی در بهبود
عملکرد و
رضایت کاری معلمان و سایر
کارکنان مدارس شده است. با وجود اهمیت رهبری آموزشی، هنوز هم در بسیاری از مدارس، سبک های رهبری سنتی و اقتدارگرا حاکم است. این سبک های رهبری نه تنها انگیزه و خلاقیت
کارکنان را کاهش می دهد، بلکه بر
عملکرد آموزشی و
رضایت کاری آن ها نیز تاثیر منفی می گذارد. از این رو، پرسش اصلی این پژوهش این است که چه ارتباطی بین سبک های مختلف
رهبری آموزشی و
عملکرد و
رضایت کاری کارکنان مدارس وجود دارد؟ این پژوهش از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا نتایج آن می تواند به مدیران مدارس، سیاست گذاران آموزشی و پژوهشگران کمک کند تا درک بهتری از نقش
رهبری آموزشی در بهبود
عملکرد و
رضایت کاری کارکنان پیدا کنند. همچنین، این پژوهش می تواند به ارائه راهکارهایی برای بهبود سبک های رهبری در
مدارس و افزایش کارایی و اثربخشی آن ها کمک کند. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین سبک های مختلف
رهبری آموزشی و
عملکرد و
رضایت کاری کارکنان مدارس است. در این پژوهش، با استفاده از روش های مختلف پژوهشی، به بررسی تاثیر سبک های رهبری تحول گرا، مشارکتی و اقتدارگرا بر
عملکرد و
رضایت کاری معلمان و سایر
کارکنان مدارس پرداخته می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سبک های رهبری تحول گرا و مشارکتی تاثیر مثبتی بر
عملکرد و
رضایت کاری کارکنان دارند، در حالی که سبک رهبری اقتدارگرا تاثیر منفی بر این عوامل دارد. بر اساس یافته های این پژوهش، پیشنهاداتی برای بهبود سبک های رهبری در
مدارس و افزایش کارایی و اثربخشی آن ها ارائه می شود.