«حل مسئله»، روشی در تعلیم و تربیت یا غایتی برای اخلاق؟

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 79

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_EDUB-19-79_005

تاریخ نمایه سازی: 29 مرداد 1403

چکیده مقاله:

هدف در این مقاله، بررسی آراء جان دیویی پیرامون «تعلیم و تربیت» و «اخلاق» و تلاش او در جهت به کارگیری این دو مقوله در حل مسائل جامعه است. دیویی«حل مسئله» را به عنوان روشی کاربردی در تعلیم و تربیت معرفی می کند و معتقد است این روش در جهت تحقق اهداف اجتماعی، نقشی موثر دارد. اگرچه دیویی در فلسفه اخلاق خویش به صراحت از روش«حل مسئله»یاد نمی کند، اما به نظر می رسد در تلاش است در این حیطه و به ویژه تربیت اخلاقی، روش مشابهی را عرضه کند. وی به منظور تحقق این هدف، اصول اخلاقی ثابت را به حاشیه می راند و قضاوت اخلاقی را به ارزیابی هر موقعیت و لحاظ اوصاف منحصر به فرد آن وابسته می کند. دیویی معتقد است ارائه دروس اخلاق توسط مربیان و یادگیری اصول اخلاقی از سوی دانش آموزان، نتیجه ای به دنبال ندارد و باید مقدمات کارآمدی اخلاق را در حیطه «عمل» فراهم کرد. مسئله اصلی در مقاله حاضر این است که دیویی چگونه درصدد است روشی همچون«حل مسئله»را در حوزه اخلاق و تربیت اخلاقی عرضه کند، روشی که به منظور حل موقعیتی پیچیده که فرد در آن گرفتار است، کاربرد داشته باشد. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که دیویی به عنوان یکی از پیشتازان پراگماتیسم و ابزارانگاری، با تلقی اخلاق به عنوان یک «علم»، اصول اخلاقی را مانند «فرضیه»هایی می داند که برای استفاده در موقعیت جدید به ارزیابی مجدد نیاز دارند. بنابراین تربیت اخلاقی را به «پژوهش عقلانی»، «تفکر»، «تحقیق» و «تجربه» وابسته می کند، عناصری که«حل مسئله»در فلسفه تعلیم و تربیت دیویی را در ذهن تداعی می کند.

نویسندگان

الهه عبداللهی

دانشجوی دکتری فلسفه، گروه فلسفه، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران

علی مرادخانی

دانشیار گروه فلسفه، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران

فاطمه احمدبیگی

گروه علوم تربیتی دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال ،تهران ،ایران