هنجارهای اجتماعی و فرهنگ و کار کودکان
محل انتشار: چهاردهمین کنفرانس بین المللی دستاوردهای نوین پژوهشی در علوم تربیتی، روانشناسی و علوم اجتماعی
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 73
فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ARSEP14_034
تاریخ نمایه سازی: 20 مرداد 1403
چکیده مقاله:
جامعه شناسی در پرداختن به مساله کودکی که خودش یک بر ساخت اجتماعی است غفلت کرده و از حضور کودکان در تحقیقات جامعه شناسی تنها چند دهه می گذرد فهم مساله کودکان کار که چیزی عمیق تر از فقر استو در پیوند با نادانی و بی سوادی به یکی از معضلات جدی بشر تبدیل شده است نیازمند شناختی همه جانبه است شناخت این پدیده منوط به تحقیقات و نگاه موشکافانه به ریشه ها و همه ابعادی دارد که در نگاه اول ازدید انسان پنهان می ماند. مساله کودکان کار در ایران در سال های اخیر مورد توجه برخی کنشگران اجتماعی قرار گرفته شده و یافته های تحقیق نشان می دهد که حتی روی تعریف کودک کار تفاهم و توافقی بین کنشگران اجتماعی و سیاستگذاران این حوزه وجود ندارد در مورد تعریف سیاستگذاری نیز فهم مشترکی بین سیاستگذاران وجود ندارد و به نظر می رسد هر سیاستگذاری با توجه به تعریف خودش سیاست را تعریف و اجرا کرده است. در شناخت پدیده که اولین گام در سیاستگذاری است با ابهامات و دشواری های جدی سیاستگذاری روبرو هستیم سیاستگذاری به معنای تدوین راه حل عملی برای حل مشکل خاص اجتماعی است. سیاستگذاری تلاشی آگاهانه و هدفمند است که هفت مرحله دارد تدوین مساله شناخت مساله، راه حل، تصمیم گیری اجرا بازخورد و ارزیابی نمایندگان مجلس و مسئولان دولتی از نبود قانون و سیاست سخن می گویند. کار کودکان پدیده ای گسترده است و بنابراین مورد علاقه محققان و سیاست گذاران است. دلایل مختلف به وجود آمدن کار کودک با هدف طراحی راه حل های مناسب پیشنهاد شده اند. در حالی که فقر خانواده دلیل اصلی کار کودکان شناخته می شود، ما انتخاب می کنیم که بر پدیده ای تمرکز کنیم که والدینی که در طول دوران کودکی خود کار می کردند به احتمال بیشتری کودکان خود را سرکار می فرستند. همچنین به تاثیر هنجارهای اجتماعی بر تصمیم والدین برای کار کودک توجه می کنیم و هر دوتاثیر را بر عرضه نیروی کار و تعادل در بازار کار تجزیه و تحلیل می کنیم. در نهایت، توضیحی برای پدیده جوامع فقیر با سطوح درآمدی مشابه پیشنهاد می کنیم که به طور قابل توجهی از نظر نرخ سواد متفاوت هستند و ما بهبود سیاست را پیشنهاد می کنیم.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
فاطمه السادات موسوی
کارشناسی ارشد علوم اجتماعیاجتماعی گرایش جامعه شناسیدانشگاه یزد