حکیم نظامی گنجوی و پیشینه وی در باور همه عاشق انگاری

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 215

فایل این مقاله در 7 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NEZAMI02_020

تاریخ نمایه سازی: 17 مرداد 1403

چکیده مقاله:

طبایع جز کشش کاری ندانندحکیمان این کشش را عشق خوانندگر اندیشه کنی از راه بینشبه عشق است ایستاده آفرینشگر از عشق آسمان آزاد بودیکجا هرگز زمین آباد بودی؟این ابیات که در بخش دوازدهم منظومه خسرو و شیرین پنج گنج آمده است، نشان می دهد حکیم نظامی گنجوی قائل به معنایی از عشق است که در همه طبایع، یعنی به واقع در همه اجزای هستی جاری و ساری است. حکیم نظامی در چنین باوری، یعنی همه عاشق انگاری یا باور به سریان عشق در همه اجزا و مراتب آفرینش، دارای پیشینه ای در آرای حکیمانی چون ابن سینا و شیخ اشراق است. بوعلی از عشق دو تعریف آورده است که یکی از آنها تنها بر اساس کمال است و تعریف دیگر علاوه بر کمال، مبتنی بر ادراک است. بنا بر تعریف نخست، هیچ موجودی از شمول عاشقی بیرون نیست، هر چند بیش تر اشیا به عشق خویش عارف نیستند. این عشق شامل دو گونه عشق طبیعی و ارادی است. عاشقی در تعریف دوم به موجودات ذی شعور اختصاص دارد. این عشق به سبب ذو مراتب بودن ادراک و اشتمال آن بر ادراک حسی، خیالی، وهمی،ظنی و عقلی ذو مراتب است. ابن سینا شریف ترین مرتبه عشق ارادی را که متوقف بر ادراک عقلی است، عشق اختیاری یا عقلی یا نطقی خوانده است و مراتب پایین تر را عشق حیوانی می نامد. شیخ الرئیس عشق ارادی بدون دخالت قوه ناطقه را به مثابه گناه و بیماری تلقی کرده است. شیخ اشراق به تعاریف ابن سینا وفادار و قائل به عشق فراگیر در دو گونه ارادی و طبیعی است و با زبان نمادین عشق عقلی را به تصویر کشیده است. وی از عشق به تاریکی ها سخن گفته است و چنین عشقی را برابر با شقاوت می داند.

نویسندگان

نادیا مفتونی

دکتری فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه تهران