نقش تفکر فلسفی کودکان در یادگیری مهارت های دوره ی ابتدایی

نگرش در مورد ضعف و نقص تفکر انتقادی در دانش آموزان خاص یک کشور یا منطقه نیست. بلکه تمامی سیستم های آموزشی دنیا را در بر گرفته است. محقق با بهره گیری ار رویکرد توصیفی از نوع تحلیل استادی بر آن است تا نقش آموزش فلسفه برای کودکان در پرورش تفکر انتقادی را آشکار سازد. پژوهش حاضر می کوشد تا نخست به نظریات صاحب نظران برجسته بپردازد و در باب اهمیت و ضرورت فیک مطالبی بیان کند. در ادامه این جستار آموزش فلسفه برای کودکان اهداف آن و ماهیت تفکر انتقادی تشریح می شود. اما آموزش فلسفه و کودک رویکردی جدید است که می کوشد مهارت های ذهنی و قدرت استدلال و تفکر انتقادی را در کودکان و نوجوان پرورش دهد. نتیجه گیری فلسفه برای کودکان اقدامی آموزشی است که به بهبود تفکر در کودکان می پردازد. کودکان همواره با انجام تمرینات فلسفی بر روی تفکراتشان تامل می کنند و نظر به اینکه کودکان مستعد تفکر به شکل انتقادی و خلاقانه هستند ثابت شده است که فلسفه برای کودکان برنامه ای آرمانی برای آموزش ارزش هاست و شواهد نشان می دهد که روش های آموزشی همچون حلقه کندوکاو که خود در برگیرنده پرسش کردن و جست و جویی بسیار وسیع برای حقیقت خوبی است سبب رشد تفکر انتقادی می شود. فلسفه برای کودکان هدف های شناختی دارد و ذهن کودک را وادار به تفکر و عمل می کند و در توسعه تفکر انتقادی نقش به سزایی ایفا می کند.

کلیدواژه ها:

فلسفه ، کودک ، تفکر ، انتقادی ، یادگیری ، آموزش فلسفه به کودک رشد