بررسی رابطه بین تفکر استراتژیک مدیران و میزان آمادگی برای تحول سازمانی (مطالعه موردی: شرکت سیوان تجارت کامکار)

سازگاری با محیط در حال تغییرات سریع و کسب مزیت رقابتی سازمانها در این است که آنها در کالا، خدمات ونظامهای خود تحول و نوآفرینی ایجاد نماید. برای این که هر سازمانی بتواند از دیگران متفاوت و متمایز شود، بایستیروی ساز و کارهای منحصر به فرد کار و دایما بتواند با ارائه کالا یا خدمات نو از دیگران متمایز شود. از این رو، تفکر۱استراتژیک از طریق تشخیص و تقویت فعالیتهایی که ارزشهای منحصربهفردی برای مشتری ایجاد میکنند، مزیترقابتی میآفریند. بر این اساس و با توجه به نقش مهم تفکر استراتژیک در ایجاد، پرورش، کاربرد و ادامه برنامه های استراتژیک در سازمان و بهویژه در شرکتهای خصوصی، در این تحقیق به بررسی رابطه بین تفکر استراتژیک مدیران و میزان آمادگی برای تحول سازمانی در شرکت سیوان تجارت کامکار پرداخته شده است. این تحقیق، در حوزه تحقیقات کاربردی و از نوع پژوهشهای غیرعلی، توصیفی - تحلیلی و از نوع فرضیه یابی میباشد. از نظر نحوه گردآوری اطلاعات نیز توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه مدیران و کارمندان شرکت سیوان تجارت کامکار میباشد که از طریق جدول کرجسی و مورگان تعداد ۷۱ نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. در این تحقیق اطلاعات مورد نیاز از طریق ابزار پرسشنامه جمع آوری شد و توسط نرم افزار SPSS با استفاده از آزمون آماری همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد، ابعاد تفکر استراتژیک مدیران که شامل تفکر سیستمی، عزم استراتژیک، پیش روی بر اساس رویکرد علمی، فرصتطلبی هوشمندانه، تفکر در زمان است، بر میزان آمادگی برای تحول سازمانی در شرکت سیوان تجارت کامکار موثر است. بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهاد میشود مدلی برای پیاده سازی ابعاد تفکر استراتژیک در شرکت سیوان تجارت کامکار تهیه و تدوین شود و عملکرد آنها بر اساس آن مورد ارزیابی قرار گرفته تا تحول سازمانی در راستای بهبود عملکرد قابل مشاهده و اندازه گیری باشد.

کلیدواژه ها:

تفکر استراتژیک ، تحول سازمانی ، عملکرد ، شرکت سیوان تجارت کامکار.