رابطه موزه ها با توسعه زیربنای درک ادبی و فرهنگی

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 116

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICMUSEUM01_040

تاریخ نمایه سازی: 8 مرداد 1403

چکیده مقاله:

موزه ها در طول تاریخ نقش مهمی ایفا کرده اند و به عنوان نگهبانان فرهنگ عمل می کنند. هدف شکل گیری موزه ها از دیرباز بسیار فراتر از حفظ آثار و یا نگهداری صرف یادگاران گذشته است. آثار به نمایش در آمده و یا حفاظت شده در موزه ها علاوه از اینکه ساختار شناختی، ادراکی، هنجاری و اعتقادی یک یا چند ملت را با به نمایش گذاشتن آثار هنری، فرهنگی و مصنوعات زمینه سازی می کنند و آنها را به دیدگاه های در حال تغییر در طول زمان متصل می نمایند؛ در عین حال درک از ادبیات موجود را درباره ملل میسر می سازند. موزه ها به عنوان متولیان فرهنگ، میرا دار مادی فرهنگ ها و دوره های مختلف به شمار میروند که در حفظ و نمایش حقایق ملموس تاریخی زبان گویا و مکان تجسم عینی حقایق هستند. می گذارند. موزه ها ا آثار هنری، مصنوعات تاریخی و اشیایی را در خود جای داده اند، به نوبه خود داستان هایی از خلاقیت، نوآوری و بیان انسان گذشته را به شکل شیوا و قابل درک ی بیان می کنند. در همین راستا، موزه ها با نگهداری و نمایش این اقلام به شناخت گذشته، حال و آینده کمک می کنند.ناگفته پیداست که موزه ها در نوع جهانی و یا خاص و منحصر به کشور و یا فرهنگ به خصوصی قادر به شکل دهی طیف وسیعی از مردم هستند که آنها را در جریان درک واقعیات زیستی، محیطی، تاریخی به همدیگر متصل ساخته و یا زمینه شکل گیری ادبیات تطبیقی را هم فراهم می سازند. هر نوع مصنوعات فرهنگی را در موزه ها نباید نادیده گرفت. زیرا در ورای هر اثر تاریخی اعم از ابزار و وسایل، یراق آلات، سلاح و تجهیزات دفاعی و جنگی و یا ادوات زندگی می تواند بیانگر نوع تفکر، شیوه زندگی، جریان زیستی راهبردی ملل را آشکار سازد که میتوان از روی آنها صدها و هزاران مطلب ادبی را تدوین کرد. همین آثار میتواند در جاهای دیگری از جهان نیز مطرح بوده باشد که حاصل تدوین متون میتواند بسترساز ادبیات تطبیقی و به نهایت شکل گیری نکات متمایز از هم و یا مشترک میان ملتها باشد. به عنوان مثال، موزه ها ی تاریخی – دینی در رابطه با اقوام گذشته و پیرو کتاب عهد عتیق با اقوام گذشته و پیرو کتاب مقدس قرآن زمینه ساز شناخت ویژگی های فرهنگی، تاریخی، دینی، اعتقادی و به نهایت هویتی باشد. از این رو، هر نوع موزه به روایت گسترده تری از تجربیات بشری کمک می کند.اما در این میان موزه ها خود پهنه ای از بروز چالش ها و نحوه ارتباط انسانها نیز می باشد. در سال های اخیر، موزه ها به دلیل عصر دیجیتال با چالش هایی مواجه شده اند. در حالی که تجربیات مجازی نمی توانند به طور کامل جایگزین بازدیدهای زنده از موزه ها شوند، لیکن در عصر مجازی به طور فزاینده ارتباط میان ملل مختلف با موزه ها ی تاریخی ایجاد شده و برداشتهای متعددی از حقایق تاریخی از طریق فضای مجازی نمود عینی یافته است. همین امر به بروز چالشهای متعدد متقابلیت و یا متمایزیت منجر شده است. درک از جریانات تاریخی، مناقشات سیاسی، تجزیه و تحلیل مرزها، گسترش و یا توسعه مرزها و اشغالگریها و همچنین تحریف حقایق تاریخی در سایه این پدیده به چالشی جدی در درک حقایق منجر شده است. با این رویکرد، باید اذعان داشت که موزه ها باید خود را برای تعامل موثر با مخاطبان وفق دهند و سنت و نوآوری را خواه در رویت نمادهای تاریخی در موزه ها ی حقیقی، خواه در فضای مجازی متعادل کنند.نکه دیگری که باید بدان توجه شود اینکه، موزه ها بر جنبه های مختلف جامعه از جمله سلامت، اجتماعی شدن و شرایط اجتماعی-اقتصادی تاثیر می گذارند. موزه ها به رفاه روانی و جسمی کمک می کنند. در عین حال، موزه ها در نوع خود با کلیشه ها مبارزه می کنند. انزوا را کاهش می دهند و نقش های اجتماعی را بازتعریف می نمایند. در همین حال موزه ها به صورت محلی با یکدیگر همکاری می کنند و با موجودیت خود خدمات ارائه می دهند و مشارکت ایجاد می کنند. موزه ها یادگیری مادام العمر را از طریق آموزش غیررسمی ترویج می دهند.مهمترین نقش موزه ها در زندگی کنونی جامعه بشری، ایجاد رابطه فکری- روحی میان انسان با حقایق تاریخی است. به طوری که، لذت زیبایی شناختی و آموزش در موزه ها ی هنری با وجود موزه ها میسر می شود. به همین جهت برگزاری همایشها، کنفرانسها و پانلهای علمی پیرامون موزه ها در نوع خود می تواند باز تعریفی از مناظره ها باشد. همچنین همین تشکلها زمینه ای برای برچسب های تفسیری در گالری ها تا محتوای گفتگوها و کارگاه ها را شامل شود. طبیعتا آموزش های لازم در رابطه با اهمیت موزه و یا حتی چیدمان و ساخت علمی و با در نظر گرفتن مفردات درسی لازم در دانشگاهها برای تدریس امری اجتناب ناپذیر است. شکل دهی موزه ها ، سزاوار تجزیه و تحلیل پایدار است تا ارزش آن هم برای پایداری هویت ملی کشورها و هم برای بازدیدکنندگان بومی و جهانی قابل تشخیص شود.به طور خلاصه، موزه ها پلی است که گذشته و حال را به هم متصل کرده و ارتباطات را از طریق فرهنگ، هنر و ادبیات تقویت می کنند. ارتباط موزه ها با درک انسانی منجر به درک توانایی آنها برای جذب و درک حقایق و همچنین بستری برای جذب مخاطبان مختلف و غنی سازی اندیشه اقشار مختلف است و محلی است که زمینه سفر جمعی بشریت به گذشته را فراهم می سازد. چه بسا افرادی که هنوز از مفاهیم ادبی اطلاعات کافی ندارند، با بازدید از موزه ها و تحت تاثیر قرار گرفتن از آنها چنان جملات و پاراگرافهای ادبی بیان می دارند که در نوع خود به شکل گیری پارامترها و شاخصهای ادبی منجر میشود. این بینش در همه ملتها صادق است و به نهایت اگر درک مشترک ادبی را از ملل مختلف مورد مداقه و تحلیل قرار دهیم، آن زمان سبک ادبیات تطبیقی نمود عینی پیدا می کند. ادبیات تطبیقی یکی از مکانیزمهای شکل گیری فرهنگ پایدار است. از این رو نقش موزه ها را در توسعه روابط زیربنایی فرهنگی و ادبی می توان مورد توجه قرار داد.

نویسندگان

قدیر گلکاریان

پروفسور رئیس مرکز مطالعات استراتژیک اوراسیا- دانشگاه نییر ایست، قبرس