بررسی نقش و جایگاه فلسفه هنر از نظر فلیسوفان اسلامی
سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 258
فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
RAVAN06_2287
تاریخ نمایه سازی: 6 مرداد 1403
چکیده مقاله:
روش تحقیقی مورد استفاده در این پژوهش روش کتابخانه ای است و مطالب از مقالات و کتب معتبر جمع آوری شده،مقاله حاضر به بررسی جایگاه و نقش فلسفه هنر در اندیشه اسلامی می پردازد. با تمرکز بر آثار فیلسوفان اسلامی، این مقاله نشان می دهد که چگونه هنر در اسلام نه تنها یک فعالیت زیبایی شناختی، بلکه ابزاری برای شناخت حقیقت، تقویت ایمان و ایجاد ارتباط با خداوند محسوب می شود.آری استاد مربی کامل در ترقی و تکامل انسان به خصوص در آغاز جوانی و بهار زندگانی، اهمیت به سزا دارد، مهم ترین صنع و هنر انبیاء آدم سازی و تشکیل مدینه فاضله انسانی است. در حقیقت شاگرد نشانه استاد و مظهر کمال و علم و اخلاق و آداب اوست. به قول خواجه عبد الله انصاری: «الهی دود از آتش چنان نشان ندهد و خاک از باد که ظاهر از باطن و شاگرد از استاد» و به قول عارف رومی در دفتر سوم مثنوی:هرکه در ره بی قلاووزی رود هر دو روزه راه صدساله شودهرکه گیرد پیشه ای بی اوستا ریشخندی شد به شهر و روستاهیچ کس بی اوستا چیزی نشد هیچ آهن خنجر تیزی نشد .(حسن زاده آملی ،۱۳۹۹)(۱)دانش آمد به آسمان هنر همچو خورشید و جزویش اختر پیکرت زنده ز آب و نان باشدعلم، آب حیات جان باشد(حسن زاده آملی ،۱۳۹۸)(۲)انسان با عمل صالح خود، صالح است و یا خود وی غیر صالح «انه عمل غیر صالح »است. هر جور خودش را ساخته همان می شود؛ مثلا اگر کسی مشاقی کرده و دستش را تربیت کرده این ملکه و ملک و اقتدار بر خوشنویسی را دارد، و در صفت دیگر نیز خودش همان ملکه کسب شده است. حالا خطاط و نویسا و گویاست. دیروز چنین نبود، ولی زحمت کشیده است. نباید بگوید: کار من چی شده است! کار شما دو صورت داشت: یکی متصرم و متدرج بود که به معنای واقعی کار شما نبود، بلکه با زمان متصرم بود و گذشت و منقضی شد، و یکی جان این زمان است که در شما مانده و آن شمایید که این ملکه را به دست آوردید و هستید و این انسانید.روزها گر رفت گو رو باک نیست تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیستآن مغز و لبش مانده که جناب عالی هستید، و هر کس با عمل و کار خودش خودش را می سازد و از این نشاه رخت بر می بندد(حسن زاده آملی،۱۳۹۸)(۳)از شرافت و انافت علم است که هر هنر و صنعت در پیری ضعیف شود بجز علم حقیقی و محل تعقل که مجرد است.(حسن زاده آملی ،۱۴۰۰)(۴)
نویسندگان
شهاب شیرزهی
فوق لیسانس فلسفه و کلام اسلامی،دانشکده الهیات زاهدان،دانشگاه سیستان و بلوچستان،ایران
حمید اسکندری
دکترای فلسفه محض،دانشگاه علامه طباطبایی،استادیار دانشکده الهیات زاهدان،دانشگاه سیستان و بلوچستان،ایران
ابراهیم نوری
دکتری فلسفه دانشگاه قم،دانشیاردانشکده الهیات زاهدان،دانشگاه سیستان و بلوچستان ،ایران
حسن رهبر
دکتری فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه ایلام ،استادیاردانشکده الهیات زاهدان،دانشگاه سیستان و بلوچستان ،ایران