بررسی نحوه به قدرت رسیدن و حکومت داری برخی زنان فرمانروا در تمدن های ایران، میانرودان و مصر باستان( حدود هزاره ۳ ق.م تا ۷م)

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 18

فایل این مقاله در 29 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_HSTR-3-2_002

تاریخ نمایه سازی: 18 تیر 1403

چکیده مقاله:

حاکمیت ملکه های باستان نمونه بارز مقاومت و مبارزه برای نگاهداشت قبضه قدرت در خاندان شاهی بود. این به قدرت رسیدن، نشان از حاکمیت و کارایی فرمانروایان زن در امور سیاسی داشت. این پژوهش توصیفی-تحلیلی، بر پایه منابع کتابخانه ای؛ در پی یافتن چرایی و چگونگی کسب قدرت، و مواجه شدن با شرایط موجود پیش و پس از موضع قدرت، در امر حکومت داری برخی زنان فرمانروا در تمدن های باستانی ایران، میانرودان و مصر باستان است. در ایران، به منظور دور کردن جانشین سلطنت و مراقبت از وی در زمانه ای پر خطر؛ پوشاندن ضعف شاهزادگان، و نیز مقاومت در برابر سرکشی مدعیان نوخاسته به تاج و تخت، پادشاه-زنانی بر تخت نشستند. ملکه میانرودان، با شاه نو در سلطنت شریک شد. وی زنی بود از تبار خدایان؛ و از منظر اسطوره ای و تاریخی، بی باک در نبرد با متجاوزان سرزمینش. ملکه های مصر با وجود تزلزل شاهزادگان و برخوردار از مشروعیت جانشینی، راه رسیدن بر اریکه قدرت را برخود هموار دیدند. نابودی عاصیان به تاج و تخت، از میان بردن رقبای سلطنتی و با اقتدار، بر نابسامانی ها غلبه کردن، از اقدامات ایشان بود. شرایطی باعث شد چند زن، خارج از محدوده اندرونی با امور سیاسی، لشکری و کشوری دست و پنجه نرم کنند و میزان توانایی و درایت خویش را با وجود قوانین و اعتقادات مردانه وجامعه ای سنت زده، بر پایه جنسیت زدگی آشکار سازند. آنچه اساس قدرت زنان را در ازمنه باستان پی ریزی کرد، بهره گیری زنان از توانایی های معنوی خویش در کسب قدرت بود.

نویسندگان

طیبه خواجه

گروه آموزشی تاریخ .دانشکده ادبیات و علوم انسانی. دانشگاه شهید باهنر کرمان