بررسی عناصر سطح اول آگاهی انسان دوبعدی در افسانه ها (مطالعه موردی: افسانه های خراسان جنوبی و مازندران)
سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 166
فایل این مقاله در 32 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_FARKH-18-1_006
تاریخ نمایه سازی: 15 تیر 1403
چکیده مقاله:
آگاهی، به عنوان فرایندی ذهنی که در زمان حال رخ می دهد و شامل حالت های ذهنی شناخت، درک، عاطفه، احساس و ادراک حسی میشود، یکی از ویژگیهای بشری است که در ساحتهای مختلف زندگی انسانی تاثیرات عمیقی بر جای گذاشته و بازتاب یافته است. ادبیات عامیانه و به ویژه افسانههای قومی، یکی از بزرگترین و کهنترین جلوهگاههای آگاهیهای فردی و جمعی گروههای انسانیست. در این پژوهش که حول یک سوال بنیادی شکل گرفته است، در پی آنیم که تفاوت عناصر برسازنده آگاهی شخصیتها در افسانههای خراسان جنوبی و مازندران را مقایسه نماییم. انتخاب افسانههای این دو اقلیم نخست به دلیل تفاوت زیستبوم آنها و تاثیرگذاری آن بر اندیشه و آگاهی ساکنان آنها بوده و دوم ریشههای مختلف فرهنگی آنها که یکی به فرهنگ و زبان ساسانی (خراسان جنوبی) و دیگری به فرهنگ و زبان اشکانی (مازندرانی) نسب میرساند. هر دو عامل میتواند به تفاوت نوع افسانهها و تا حدی اختلاف سطوح آگاهی در برخی از عناصر منجر شود. چارچوب نظری این پژوهش را نظریه سطوح آگاهی (مردانه) رابرت جانسون شکل داده است. این نظریه به بررسی آگاهی انسان، با محوریت قهرمانان داستانی، در سه سطح می پردازد. عناصر سطح اول آگاهی (به نمایندگی دنکیشوت) که غریزی، پیشامدرن، ساده و دوبعدی است، اشتراکات بسیاری با عناصر آگاهی در افسانههای عامیانه دارد؛ لذا محور اصلی این پژوهش معطوف به بررسی عناصر سطح اول آگاهی در افسانهها خواهد بود. نتیجه بررسی دادهها نشان میدهد که اولا تفاوت فاحش و برجستهای میان قهرمانان افسانههای خراسان جنوبی و مازندران وجود ندارد و اغلب قهرمانان هر دو ناحیه کاملا در سطح اول آگاهی قرار دارند؛ ثانیا با وجود اشتراکات بسیار میان افسانهها، قهرمان افسانههای خراسان جنوبی متناسب با نوع زندگی و شرایط جغرافیایی خویش از دنیای رنگارنگ درون خود بهره میگیرد و این بهرهگیری تا جایی است که هیچگاه دنیای بیرون بر دنیای درون غلبه نمیکند. بسامد عوامل مرتبط با خیالپردازی در افسانههای خراسان از مازندران تا حد زیادی، بیشتر است. دنیای درونی این افسانهها پر از خیالات رنگارنگ است که قهرمان را به ماورا و آسمان و بهشت برین متصل می سازد، نه به مکان خشک و خشن کویری. بیمکانی و بیزمانی در افسانهها نیز نشانگر درونگرایی قهرمان است. افزون بر این از آنجا که ناخودآگاه قهرمان بر روانش سلطه دارد، با درون خود و عناصر وجودیش در صلح به سرمیبرد. به طور کلی قهرمانان افسانههای خراسان جنوبی نسبت به افسانههای مازندران دوبعدیتر و ابتداییتر ظاهر میشوند. افسانههای خراسان جنوبی تخیلیتر است و آنچه مفهوم کاملی از افسانه را در برمیگیرد در مورد افسانههای خراسان جنوبی بیشتر صدق میکند. حتی گاهی جنبههای واقعی و تاریخی افسانههای مازندران بر جنبههای خیالی غلبه میکند؛ لذا قهرمانان افسانههای خراسان جنوبی نسبت به افسانههای مازندران بیشتر در سطح اول آگاهی به سر میبرند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
حامد نوروزی
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند
کلثوم قربانی جویباری
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند
انسیه بهلولی مقدم
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند
مراجع و منابع این مقاله:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :