تبیین مدل مواجهه منتقدین هنری با تحولات هنرهای تجسمی دوران پهلوی(با رویکرد تئوری داده بنیاد کلاسیک)

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 26

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICMSCA03_020

تاریخ نمایه سازی: 15 تیر 1403

چکیده مقاله:

نقد هنری، به ویژه در صد سال اخیر، پل ارتباطی هنرمند و مخاطب بوده و تاثیرات غیرقابل انکاری در هنرهای تجسمی دوران معاصر گذاشته است. نقد هنری با وجود پیشینه ی چند صد ساله خود در جهان غرب، در ایران تا سال های اخیر موضوعی کمترشناخته شده بوده است؛ با آغاز حکومت پهلوی و ورود مدرنیسم به هنرهای تجسمی ایران، ضرورت وجود منتقدان هنری برای توضیح و تفسیر آثار و نقد صحیح آن برای هنرمندان و مردم احساس می شد. از این رو عده ای از هنرمندان و ادیبان دست به تعریف هنر و نقد آثار در مجلات و نشریات مختنلف زدند. هدف از این تحقیق، بررسی و تحلیل شیوه های مواجهه منتقدین هنری با آثار و رویکرد آنان نسبت به هنرهای تجسمی در دوران پهلوی است. این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادین و با روش گراندد تئوری یا نظریه پردازی داده بنیاد از نوع گلاسری انجام شده است که از رویکرد استقرایی بهره می گیرد و غایت آن ساختن نظریه ای است که در زمینه مورد مطاله روشن گر باشد. داده های نشریات، مجلات و اسناد کتابخانه ای، نقدهای نوشته شده در زمینه هنرهای تجسمی طی سال های ۱۳۰۴ الی ۱۳۵۷ تا رسیدن به اشباع نظری بررسی شد. طی سه مرحله کد گذاری داده های حاصل از ۵۰ نقد، مشخص شد منتقدین در این دوره به تفسیر و توضیح هنر مدرن و سبک های هنری، چیستی زبان هنر، وظیفه ی هنر و نقش هنرمند، صحبت از معیار قضاوت اثر هنری و هنرمندان منتقد به بیان مشکلات و ضفف های هنرمندان و یا نقد فنی اثار پرداخته اند که مدل مفهومی آن براساس دادهای به دست آمده ترسیم شد.

نویسندگان

مریم رضائی

دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشکده هنرهای تجسمی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.