درس پژوهی :درس دوازدهم فارسی دوم ابتدایی ( فردوسی )
محل انتشار: دهمین همایش ملی تازه های روانشناسی مثبت
سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 172
فایل این مقاله در 32 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
NCPP10_0195
تاریخ نمایه سازی: 7 تیر 1403
چکیده مقاله:
بیان مساله اغلب مشاهده می شود دانش آموزی مطلبی را می خواند یا اولیای او عقیده دارند مرتب درس می خواند اما نمی فهمد یا دانش آموزدیگری با وجود این که تلاش می کند اما در املانویسی مشکل دارد تمام این اشکالات بر می گردد به ضعف دانش آموز در روخوانی و آگاه نبودن او به روش مطالعه یک . معلم آگاه وعلاقه مند به شغل معلمی باید ابتداروشهای مطالعه وروان خوانی را به دانش آموزان خود بیاموزد وسپس در پی برطرف کردن اشکالات در دروس دیگر باشد و این مقدور نمی باشد مگر این که خودمعلم از روشهای مختلف مطالعه و روان خوانی اطلاع کافی داشته باشدخواندن،. از مهم ترین مهارت هایی است که کودکان در مقطع ابتدایی ، بدان دست می یابند و کسب این مهارت، مبنایی برای کوشش های تحصیلی آینده ی آن ها خواهد بود. اما خواندن در تربیت مقوله ی ساده ای نیست . این مهارت دارای فرآیندی بسیار پیچیده و مراحل گوناگونی است . خواندن ازمهم ترین مهارت های پایه ای برای رشد توانایی های درونی کودکان است ، که موردتوجه محققان فراوانی قرار گرفته است . ناتوانی در خواندن و نوشتن معمولا مشکلات زیادی را برای دانش آموز ناتوان در یادگیری به وجود می آورد. یادگیری خواندن در کودکان بهنجار همانند دیگر رفتارهای کودکان دارای مراحل و توالی مشخصی است . تحول مهارتهای زبانی ، گوش دادن، سخن گفتن ، تحول حرکتی ، تمیز دیداری و شنیداری ، تحول مفهوم و تفکرشناختی ، توانایی دقت و تمرکز حواس در انجام فعالیتها تحت عنوان پیش نیازها، همخوانی بین صوتها و نمادهای بینایی حروف، شناخت کلمه ، لذت بردن از خواندن کلمه ها و در نهایت درک و فهم مطالب ، از جمله مهارتهای اساسی در فرآیند خواندن محسوب می شوند. امابرخی از کودکان، به رغم دریافت آموزش کافی و برخورداری از بهره هوش بهنجار و با وجود برخورداری کامل از سلامت جسمانی و روانی قادر به یادگیری خواندن حروف و کلمات نیستند و در این زمینه با مشکلاتی روبرو هستند. این کودکان به هنگام خواندن اشتباهات متعدد و گاها متفاوتی مرتکب می شوند. که با تجزیه و تحلیل این اشتباهات، می توان راه کارهای مناسبی برای رفع آنها به کار گرفت .هر کدام از ما معلمین موارد زیادی از این گونه دانش آموزان را در کلاسهای خود داشته ایم .و در ادامه آنچه ما معلمان دوره ابتدایی ، بخصوص در پایه دوم شاهد آن بوده ایم ، از حفظ خوانی متن بدون تشخیص کلمات توسط تعداد زیادی از بچه ها.پژوهشگران معتقدند که انسان دارای سه توانش زبانی جداگانه است . این سه توانش در سه سطح زبان شنیداری ، زبان گفتاری و زبان نوشتاری بروز می کند. برخی از کودکان زبان شنیداری کاملی دارند ولی در زبان گفتاری اشکال دارند مثلا کتاب را به خوبی می شنوند ولی در گفتار به صورت تتاب بیان می کنند. اگر در گفتگو به آنان تتاب گفته شود ناراحت می شوند، چون زبان شنیداری کاملی دارند. این گونه کودکان در شنیدن درست می شنوند ولی در گفتن درست بیان نمی کنند این دسته در زبان گفتاری مشکل دارند لذا در زبان نوشتاری نیز غلط می نویسند. بسیاری از کودکان در هنگام نوشتن »می کنند« می شنوند ولی »می کند« می نویسند و یکی از نون ها را در نوشتن حذف می کنند یعنی زبان شنیداری و زبان نوشتاری آنها تطابق ندارد. قطعا رفع مشکل هر کدام از این اشتباهات و موارد دیگر، نیازمند توجه مضاعف معلمین گرامی است که آموزش انفرادی این گونه کودکان را پیوست آموزش جمعی آنان نمایند. در برخورد با این گونه مشکلات راه حل های متعددی وجود دارد اما مواردی که در زیر ذکر می گردد به صورت کلی است که لازم است متناسب با نوع ضعف عملکردی دانش آموز از این فعالیتها بهره گرفته شود.
نویسندگان
اسماء دهقانپور
کارشناسی علوم تربیتی،آذربایجان شرقی،بنا ب