استتیک، تعاریف، دامنه ها و محدودیت ها از منظر باومگارتن ، کانت و فارابی

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 108

فایل این مقاله در 22 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

TCACONF13_062

تاریخ نمایه سازی: 7 تیر 1403

چکیده مقاله:

باومگارتن ادعا می کند که زیباشناسی به عنوان یک شاخه از فلسفه، تابع ویژگی های خاص و قوانین مشخصی است که این حوزه ر ااز سایر حوزه ها متمایز می کند. او تاکید می کند که به عنوان یک علم، زیباشناسی نیازمند تمایز از سایر حوزه ها و رعایت اصول وقوانین خاص خود است. کانت در بررسی قدرت داوری استتیک، مفهومی مشابه با مفهوم باومگارتن برای زیباشناسی مطرح میکند.از نظر وی هیچ علمی به معنای دقیق برای زیباشناسی وجود ندارد، ولی ما با نقادی های زیباییشناسانه و هنرهای زیبا سر و کا رداریم، نه با یک علم شناخته شده به عنوان "علم زیبایی". او با فلسفه استعلایی خود، بیانی برای اصولی از سوبژکتیویسم در شناختزیبایی و داوری ذوقی ایجاد کرد. کانت با بنیان گذاری فلسفه استعلایی خود، این اصل را تقویت کرد و تاکید کرد که داوری ذوقی وشناخت زیبایی به عنوان مفاهیم مربوط به تجربیات و نگرش های فردی، قابل تامل است. این بدان معناست که نظرات و ذائقه هایهر فرد در تجربه و تفسیر زیبایی مهم و ارزشمند هستند، و این موضوع تاثیر عمیقی بر تعریف و درک زیبایی در فضای هنر وزیباشناسی دارد. از دیدگاه فارابی، زیبایی به عنوان یکی از مفاهیم اساسی در جهان، نه فقط محصول تجربیات فردی است، بلکهبیشتر از آن، نتیجه توجه به وجود و واقعیت در جهان است. او تاکید دارد که زیبایی در واقعیت موجود، به عنوان نموداری از هماهنگی و ترتیب در جهان، برو ز می کند و فهم زیبایی نیازمند فهم این هماهنگی و ترتیب طبیعی است. این مقاله تلاش دارد بهبررسی واژه استتیک در آرای باومگارتن، کانت و فارابی پراخته و درجهت تعاریف دامنه ها و محدودیت های از نگاه ایشان کوششورزد .پژوهش پیش رو از روش تحلیلی توصیفی و در بخش گردآوری اطلاعات از روش اسنادی بهره برده است

نویسندگان

وحیده استوار

دانشجوکارشناس یارشد هنر،پژوه شهنر،دانشکده هنر،دانشگاه سمنان،ایران