اثر بخشی برنامه شفقت درمانی مبتنی بر اساس ذهن آگاهی بر سرمایه روانشناختی و ناگویی هیجانی در زنان درگیر دیسکوپاتی ناشی ازتروما طولانی مدت

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 77

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICPCEE19_121

تاریخ نمایه سازی: 23 خرداد 1403

چکیده مقاله:

زمینه و هدف : شیوع دیسکوپاتی ناشی از تروما در زنان به میزان هشداردهنده ای در ایران نیز رو به افزایش است که این مسالهمیتواند پیامدهای مختلف روانشناختی را برای بانوان درگیر دیسکوپاتی به همراه بیاورد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزشذهن آگاهی مبتنی بر شفقت درمانی بر ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی زنان دچار دیسکوپاتی ناشی از تروما بود. روشپژوهش : طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون وبا گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شاملکلیه زنان درگیر دیسکوپاتی ناشی از تروما در شهرستان مشهد بود که در نیمه نخست سال ۱۴۰۲ به به مراکز درمانی بیماری هایمزمن و فیزیوتراپی ها ی محدوده ی خیابان احمداباد این شهر مراجعه نمودند. از جامعه آماری پژوهش، یک گروه نمونه متشکل از۳۰ زن درگیر دیسکوپانی که به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (آموزش ذهن آگاهیمبتنی بر شفقت ورزی) (۱۵ نفر) و گواه (۱۵ نفر) گمارده شدند. سپس زنان دچار دیسکوپاتی گروه آزمایش تحت ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای هر هفته یک جلسه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت ورزی قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزارپژوهش پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو و همکاران (۲۰۰۷) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی (۱۳۹۰) بوده است. جهت تجزیهو تحلیل داده ها در بخش آمار استنباطی از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر ونرم افزار SPSS-۲۲ استفاده گردیده است.یافته ها : نتایج نشان داد که تفاوت معنادار ازلحاظ بهبود دشواری شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات، تفکر معطوفبه بیرون، خودکارامدی،تاب اوری،امیدواری و جهت گیری به زندگی بین آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود. نتیجهگیری : میتوان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت ورزی بر ناگویی هیجانی و سرمایه روانشتاختی زنان درگیردیسکوپاتی ناشی از ترومای طولانی مدت موثر بود.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

ساناز رحیمی

کارشناس ارشد روانشناسی عمومی

سوده نامی

کارشناس ارشد عمومی

نسیم رزمخواه

دانشجو دکترا روانشناسی بدون گرایش