جایگاه علوم اجتماعی در اسلام

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 36

فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

PESHCONFE01_072

تاریخ نمایه سازی: 6 خرداد 1403

چکیده مقاله:

اختلاف اساسی اسلام با نظریه های جامعه شناسی در مورد «نظم اجتماعی»، در انسان شناسی و ضمانت اخلاقی برای برقراری نظم اجتماعی است. بدون اعتقاد به مبدا و معاد، اخلاق معنای صحیحی ندارد. بیشتر نظریه پردازان غربی که در اینجا به نظریاتشان اشاره شد، انسان هایی معتقد نیستند. پس تکیه کردن آنان بر «اخلاق» به عنوان ضمانت اجرای قوانین و نیز تکیه بر «مذهب» به عنوان عامل پیوند میان افراد جامعه، در مکاتب سکولاریستی قابل دفاع نیست.آیا اسلام از نظم و تعادل طرف داری می کند.مانند کارکردگرایان؟ یا خواهان دگرگونی در جوامع است؟ پاسخ این است که اسلام خواهان جامعه سالمی است که سعادت دنیوی و اخروی افراد در آن جامعه ممکن باشد. اگر جامعه ای در اثر گسترش فساد و کم رنگ شدن ارزش های اخلاقی، زمینه های رشد و تعالی انسان ها را از دست بدهد بر مصلحان اجتماعی است که توده مردم را نسبت به وضع موجود آگاه کرده، آنان را برای تغییر وضع موجود تشویق کنند; همچنان که قیام های فراوانی از طرف مصلحان دینی در طول تاریخ اسلام روی داده است که تازه ترین آنها انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(قدس سره) است.تکیه اسلام بر نظم اجتماعی، بیشتر بر اخلاق مبتنی بر معاد و قانونمندی جامعه است. در مراحل بعد، برای کنترل کسانی که اخلاق را زیر پا گذاشته و از عمل به قوانین سرپیچی می کنند، قوانین کیفری وضع کرده است. در اسلام، هم حقوق تنبیهی وجود دارد و هم حقوق ترمیمی. بر اساس طبقه  بندی فارابی از علوم، متفکرین تمدن اسلامی عموما ذیل دو شاخه از علوم به بحث حول علوم انسانی(مدنی) می پرداختند: حکمت عملی و فقه. با مطالعه ی تاریخ علم در تمدن اسلامی ملاحظه می گردد این دو حوزه محدود به ارائه ی دستورالعمل های اخلاقی و شرعی باقی ماندند و منجر به شکل گیری دانشی نظری در حوزه ی علوم انسانی در تمدن اسلامی نشدند. اما بر طبق طبقه  بندی فارابی شاخه ی دیگری از علوم وجود داشت که به طبیعیات با تکیه بر روشی حسی و تجربی می پرداخت. ابن خلدون با نقد روش فلسفی در حوزه ی نظری و عملی، حوزه ی عملی را به فقه واگذار نمود، اما برای اولین بار در تمدن اسلامی سعی نمود مبتنی بر روش طبیعی و تجربی به تبیین نظری پدیدارهای عینی اجتماعی و انسانی در علم جدیدالتاسیس «عمران» بپردازد. بدین ترتیب اولین جوانه های شکل گیری دانشی نظری در حوزه ی اجتماعی در تمدن اسلامی نضج گرفت ولی پس از ابن خلدون اندیشه ی او ابتر ماند و در تمدن اسلامی شکوفا نشد. علت این امر چندان روشن نیست و شاید به دلیل عدم تناسب چنین تفکری با ارکان تمدن اسلامی بوده است.

کلیدواژه ها:

علوم اجتماعی- تاریخ اسلام- تمدن اسلامی- قانونمندی جامعه- دنیوی و اخروی

نویسندگان

محمداسماعیل مجلسی

مدرس ارشد درس دفاع مقدس استان سیستان و بلوچستان

فاطمه زینلی پور

کارشناسی بلوار بزرگمهر،دانشکده علوم قرآنی زاهدان