اثرات عصب روانشناختی افسردگی در بیماران مبتلا به وسواس فکری-اجباری

برای بیش از یک ربع قرن، مجموعه قابل توجهی از ادبیات بررسی شده در ارتباط با عملکرد اثرات عصب روانشناختی افسردگی در اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) نتایج متناقضی را به همراه داشته است . بنابراین ، نتیجه گیری در مورد یک پروفایل عصبی روانشناختی خاص OCD به طور مداوم چالش برانگیز بوده است . در این پژوهش ، ما ادبیات عصب روانشناختی در OCD، عملکرد آزمون عصب روانشناختی را بر اساس حوزه و همچنین تعدیل کنندههای بالقوه عملکردهای عصبی روانشناختی ، اندوفنوتیپ های پیشنهادی، پیش بینی کنندههای عصبی روانشناختی پاسخ درمان و بحث های معاصر در این زمینه را به طور انتقادی بررسی می کنیم . بررسی های کیفی /سیستماتیک قبلی این مجموعه از ادبیات، بارها به ناهماهنگی آن اشاره کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند که تحقیقات بیشتری مورد نیاز است . متاسفانه ، انباشت تحقیقات عصب روانشناختی OCD هنوز توانایی ما را برای نتیجه گیری در مورد مشخصات عصبی روانشناختی متمایز OCD ارتقا نداده است . در این راستا، نتایج پژوهش نشان می دهد که عملکرد آزمون عصب روانشناختی ابزاری آموزنده و عینی برای بررسی است ، به ویژه هنگامی که در مورد اختلالات روانپزشکی جایی که تحقیق و درمان به شدت بر معیارهای خود گزارش دهی متکی است به کار می رود. با این حال، از آنجایی که تحقیقات از همان آزمونهای عصب روانشناختی کلاسیک استفاده کرده است ، با اکثریت قریب به اتفاق مطالعات از همان طرح مطالعه کلاسیک استفاده می شود. از این رو، ما پیشنهاد می کنیم که دیدگاههای تحلیلی متفاوت و اصلاحات آزمونهای موجود ضروری باشد. این ، به نوبه خود، ممکن است یافته های آموزندهتری را به همراه داشته و ممکن است به حل برخی از اختلافات در این زمینه کمک کند.

کلیدواژه ها:

عصب روانشناختی افسردگی ، وسواس فکری-اجباری ، اختلالات روانپزشکی