اساس نظریه کهن الگویی کارل گوستاو یونگ ) مطالعه موردی: زند(اوستا) و دیوان غزلیات حافظ)
محل انتشار: اولین همایش بین المللی مرجعیت علمی در عصر ظهور
سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 150
فایل این مقاله در 7 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
SAEECONF01_067
تاریخ نمایه سازی: 3 خرداد 1403
چکیده مقاله:
افلاطون کهن الگوها را فرم مینامید و بر این باور بود که آنها الگوها یا نقشه های ایدهآل از قبل موجود هستند. از نظر کارل گوستاو یونگ، کهن الگوها محتوای ناخود آگاه جمعی هستند که بالقوه در روان آدمی موجود است و به سبب انگیزه های درونی یا بیرونی در خودآگاه آدمی پدیدار می شوند و خود را به خود آگاه میشناسانند. به طور کلی کهن الگوها، همان مظاهر و تجلیات نمونه وار و عام روان آدمی هستند. اعتقاد به منجی و ظهور موعود در ادیان مختلف و به طور کلی در ناخودآگاه بشر وجود دارد و یقین به این پدیده، امید انسان برای پاسخ به چیستی و ماهیت هستی را معنا بخشیده است. همچنین هنر و ادب از اساسی ترین نمودارهای فرهنگ و تمدن بشری است که با لایه های عمیق ناخودآگاه پیوند ناگسستنی دارد. رابطه کهن الگوها و ادبیات از رابطه میان خودآگاه و ناخودآگاه نویسنده نشات می گیرد. ادبیات فارسی نمونه ای ژرف از اثبات کهن الگوها را در خود جای داده است. مرجعیت علمی ظهور در اسناد تاریخی و ادبی موجود در زبان فارسی نشان می دهد پدیده موعود باوری و یقین به ظهور امری فطری و غیر قابل انکار است و در ادوار گوناگون تاریخ ثبت و ضبط شده است. این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیلی - توصیفی به بررسی مرجعیت علمی ظهور در آثار ادبی و کهن الگوی موعود باوری و پدیده ظهور در اسناد ایران باستان و دیگر آثار ادبی، با مطالعه موردی » غزلیات شیخ اجل، لسان الغیب،حافظ شیرازی«، بپردازد.
کلیدواژه ها:
موعود باوری- آرکی تایپ- کهن الگو- مرجعیت ظهور
نویسندگان
زکیه رجبی
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد